به نام خداوند مهربان 🌟
دوستان عزیزم سلام! امیدوارم حالتون عالی باشه. من علیرضا تاجآبادی هستم و خداوند رو سپاسگزارم که در یک فایل دیگه از مجموعهی “شناخت قوانین جهان هستی با قرآن” در خدمت شما هستم. 🙏
قراره در این فایل آموزشی، آیات ۶ تا ۱۶ سورهی بقره، یا همون صفحهی سوم قرآن کریم، رو با هم بررسی کنیم. ✨
یادآوری میکنم که بنده نه عالم دینی هستم، نه فقه خوندم و نه مبلغ دینیام. در واقع، علاقهای هم به تبلیغ آیین خاصی ندارم. این جلسات صرفاً برای استخراج قوانین موفقیت از قرآن کریمه. هدفمون اینه که بدونیم چطور میتونیم بر اساس آموزههای خداوند در زندگیمون عمل کنیم.
نگاه متفاوت به قرآن
این روش مطالعه به من خیلی علاقهمند به قرآن کرده. وقتی این سبک رو دنبال میکنم، از صمیم قلب دوست دارم در موردش صحبت کنم و این تجربه رو با شما عزیزان به اشتراک بذارم. 🌱
هدف ما از این جلسات:
- کشف قوانین موفقیت در زندگی
- دست یافتن به خوشبختی، شادی، سلامتی و ثروت بیشتر
- تجربهی آرامش و رستگاری در دنیا و آخرت
حالا، با این نگاه، بریم سراغ آیهی ششم سورهی بقره:
آیه ۶:
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ»
ترجمه: «بیشک کسانی که کفر ورزیدند، برایشان یکسان است؛ چه آنان را هشدار دهی یا هشدار ندهی، ایمان نمیآورند.»
اینجا خداوند به پیامبر میفرماید: کسانی که قلباً پذیرای حق نیستند، هشدار یا نصیحت هم برشون اثری نداره.
در ادامه، میخواهیم بیشتر به مفاهیم عمیق این آیه بپردازیم و ببینیم چه نکاتی در زندگیمون قابل استفاده است. 💡
اگر با این دیدگاه بریم سراغ آیه، در ابتدا میگه: «قطعا کسانی که کفر ورزیدند…»
بچهها، کلمهی “کفر” در قرآن چند معنی اصلی داره. یکی از معانی کفر، پوشاندن حقیقت هست. یعنی یک حقیقتی وجود داره، اما ما اون رو بپوشونیم یا نپذیریم. این مفهوم اصلی کفره.
حالا جالبه بدونید که در زبان عربی قدیم، به کشاورز هم “کافر” میگفتن. چرا؟ چون کشاورز دانهای رو زیر خاک میذاره و روی اون رو میپوشونه. اینجاست که کلمهی کفر به معنای پوشاندن معنا پیدا میکنه.
معانی دیگر کفر در قرآن:
- کفران نعمت:
یعنی نعمتی وجود داره، ولی ما اون رو نبینیم یا نسبت بهش ناسپاسی کنیم. این هم نوعی از پوشاندنه. انگار نعمتی هست ولی روی اون پرده میذاریم و سپاسگزارش نیستیم.
بنابراین، وقتی خداوند میگه: «قطعا کسانی که کفر ورزیدند…»، منظورش میتونه این باشه که افرادی هستن که حقیقتی رو میپوشونن.
حالا این حقیقت چیه؟
در جهان هستی قوانینی وجود داره که بعضی افراد نمیخوان اونها رو بپذیرن یا به دیگران منتقل کنن.
ارتباط این مفهوم با زندگی ما:
خیلی وقتها ما میدونیم یک حقیقتی وجود داره، ولی روی اون پرده میذاریم. مثلاً:
- میدونیم صداقت خوبه، ولی عمل نمیکنیم.
- میدونیم ذکر گفتن آرامش میاره، ولی بهش بیتوجهیم.
- میدونیم که ارتباط خوب داشتن با عزیزانمون به نفعمونه، ولی بهش عمل نمیکنیم.
این بیتوجهیها و پوشوندن حقیقت، همون مفهوم کفر رو در زندگی ما تداعی میکنه.
ادامهی آیه:
خداوند به پیامبر میفرماید:
«برای این افراد یکسان است؛ چه هشدارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمیآورند.»
این مفهوم چقدر جالبه!
خیلی وقتها ما سعی میکنیم زندگی دیگران رو به زور تغییر بدیم. مثلاً:
- به اطرافیانمون میگیم که باید مثبتاندیش باشن.
- از کلاسهای موفقیت که رفتیم، مفاهیم رو برای دیگران توضیح میدیم و انتظار داریم اونها فوراً تغییر کنن.
- دایماً به عزیزانمون هشدار میدیم که باید شکرگزاری کنن یا قوانین موفقیت رو رعایت کنن.
ولی خداوند به پیامبر خودش میگه:
«کسانی که حقیقت رو نمیپذیرن، با هشدار یا بدون هشدار ایمان نمیآورند.»
این جمله چقدر به ما یادآوری میکنه که تغییر دادن دیگران با اجبار یا هشدار، همیشه ممکن نیست. گاهی باید بپذیریم که پذیرش حقیقت، به تصمیم خود فرد بستگی داره. 💡
در ادامۀ آیات قرآن، خداوند به پیامبرش میفرماید: «تو مسئول تغییر دادن دیگران نیستی.»
این پیام چقدر زیبا و آموزنده است! خداوند میگوید: اگر کسی خودش نخواهد تغییر کند، هر چقدر هم تلاش کنی یا هشدار بدهی، او ایمان نمیآورد.
مسئولیت ما چیست؟
دوست عزیز، خیلی از ما وقتی تازه با مسیر موفقیت آشنا میشویم، دایماً میخواهیم دیگران را تغییر دهیم:
- میخواهیم به دوستان، خانواده یا حتی همسرمان بگوییم که چه کاری درست است.
- اصرار میکنیم که دیگران هم مثل ما فکر کنند یا عمل کنند.
اما نتیجه چیست؟
گاهی وقتی تلاش میکنیم چیزی را توضیح دهیم، ممکن است دیگران ما را مسخره کنند یا حتی حرفمان را جدی نگیرند. مثلاً:
- میگویند: «برو بابا، نفست از جای گرم بلند میشود!»
- یا: «در این اوضاع اقتصادی، کی میتواند کاری انجام دهد؟»
حتی خداوند به پیامبرش میگوید: «این افراد تغییر نمیکنند، پس وظیفهی تو فقط عمل به مسیر خودت است.»
راه درست چیست؟
وقتی ما خودمان تغییر کنیم و موفق شویم، دیگران به طور طبیعی به سمت ما میآیند و از ما سوال میکنند. آن زمان، گفتۀ ما برایشان تأثیرگذار خواهد بود.
هدایت الهی:
شما که این ویدیو را میبینید، قطعاً به صورت شانسی اینجا نیامدهاید. خداوند شما را هدایت کرده است. شاید از طریق یک دوست، یک کانال یا حتی وبسایت خاصی به اینجا هدایت شدهاید. این همان هدایت خداوند است که هرکس آماده باشد، به سمت مسیر درست هدایت میشود.
تمرکز بر خود:
این صحبتها اول از همه برای خود من است. هر بار که این مفاهیم را مرور میکنم، آنها در زندگیام عمیقتر میشوند. همچنین، این سخنان برای تعداد محدودی از افراد است که خودشان درخواست آشنایی با این مسیر را داشتهاند و آمادهی تغییر هستند.
به جای اینکه تلاش کنیم دیگران را تغییر دهیم، بهتر است تمرکزمان را روی تغییر خودمان بگذاریم. وقتی خودمان به بهترین نسخه از خودمان تبدیل شویم، بهترین اتفاقها وارد زندگیمان میشوند.
به یاد داشته باشید، وقتی شما شخصیت خودتان را ارتقا دهید، دنیا و اطرافیانتان نیز به تدریج تغییر خواهند کرد. 🌟
خیلی مهمه که این موضوع رو درک کنیم، چون خیلیها نمیفهمن و مدتها سعی میکنن دیگران رو تغییر بدن. مثلاً سالها میخوان همسرشون رو تغییر بدن، اما نه تنها تغییری نمیبینن، بلکه همون ویژگیهای منفی که بارها و بارها بهش گفته بودن، بیشتر هم میشه. آیا این تجربه رو داشتین یا نه؟
چرا این اتفاق میافته؟
چون قانون جهان هستی اینه: دیگران زمانی تغییر میکنن که خودشون آماده باشن، نه وقتی که ما بخوایم.
درس مهم:
تمرکزتون رو روی رشد شخصیت خودتون بذارین. وقتی خودتون تغییر کنین، دیگران هم به شکل کاملاً جادویی و متفاوتی تغییر میکنن. خداوند همیشه افرادی که آمادهی تغییر هستن رو به مسیر هدایت میکنه؛ گاهی با یک حرف، گاهی با یک ویدیو، و گاهی با یک تجربهی خاص.
حالا بریم سراغ آیهی بعدی از سورهی بقره، یعنی آیهی ۷:
ترجمه:
«خداوند بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهای است. پس نه حق را درک میکنند و نه با هدایت دیگران به راه میآیند. برای آنان عذابی بزرگ خواهد بود.»
تفسیر:
این آیه میگه:
«ختم الله علی قلوبهم…»
یعنی خداوند بر قلبها و گوشهایشان مهر نهاده. اما این مهر نهادن یعنی چی؟
معنی مهر نهادن:
وقتی خداوند میگه بر قلبها مهر نهاده، منظور اینه که قلبشون دیگه حقیقت رو نمیپذیره، تغییرپذیر نیست، و آموزش نمیگیره. همینطور گوشهایشان نمیشنوه، یعنی حقایق و آگاهیهایی که میتونه زندگیشون رو تغییر بده و باعث خوشبختی و سعادتشون بشه، به گوششون نمیرسه.
تجربهی زندگی ما:
چقدر شده که به کسی که مسیر اشتباهی میره، مثل کسی که گرفتار اعتیاد یا کلاهبرداریه، بارها و بارها بگیم:
«آقا جان، این مسیر اشتباهه!»
اما اون انگار اصلاً نمیشنوه. حتی شاید در ظاهر بگه: «آره، درست میگی. باید تغییر کنم.» ولی دوباره فردا همون رفتارهای قبلی رو تکرار میکنه.
چرا خداوند میگه بر قلبها مهر نهاده؟
این مهر نهادن، نتیجهی رفتارهای خود فرده. خداوند انسان نیست که بخواد بگه: «من از این آدم خوشم نمیاد، پس کاری میکنم که نفهمه، نبینه و بدبخت بشه.» نه، اصلاً اینطور نیست.
اصل ماجرا:
نتایج رفتارهای خود ما، به اینجا ختم میشه. وقتی میگیم خداوند مهر نهاده، یعنی نتیجهی رفتارهای اون فرد به جایی رسیده که دیگه قلبش بسته شده، نمیشنوه و نمیفهمه. این قانون جهان هستی و نتیجهی طبیعی اعمال خود انسانه، نه اینکه خداوند از روی غرض یا تصمیم شخصی چنین کاری کرده باشه.
ببینید بچهها، یک نگاه سیستمی به خداوند خیلی میتونه به ما کمک کنه. اینکه خداوند رو شبیه انسان تصور نکنیم. خداوند یک سیستم قوانین است که جهان هستی رو اداره میکنه. حالا این سوال پیش میاد: آیا این قوانین عاطفه دارند؟ آیا این قوانین دلسوزی میکنند؟ مثلاً ممکنه خشمگین بشن یا دلشون برای کسی بسوزه؟
پاسخ:
نه، به هیچ عنوان اینطور نیست. چرا؟ چون قوانین عمل میکنند، بدون عاطفه.
خیلیها وقتی مشکلی براشون پیش میاد، نگاهشون رو به آسمون میندازن و میگن:
«خدایا، آیا حق من این بود؟ آیا حق من اینهمه بدبختی و بیچارگی بود؟ زنم من رو ول کنه، زندگیم نابود بشه؟»
حالا فکر میکنن خداوند از سر دلسوزی میاد مشکلشون رو حل میکنه. مثل اینکه بگه:
«بندهی خوبم، بیا این پولی که میخواستی. زنتم برمیگرده. فقط قول بده که تصمیمات بهتری بگیری.»
اما اینطور نیست!
اصل ماجرا:
تصمیم اشتباه → عمل اشتباه → نتیجه اشتباه
تصمیم خوب → باورهای خوب → عمل درست → نتیجه درست
خداوند در سیستم خودش چیزی به نام عاطفه انسانی نداره. وقتی میگیم “خداوند مهربان است”، این مهربانی هم یک نگاه سیستمی داره. خداوند دلسوز نیست، یعنی اگر کسی با تصمیمات غلط خودش رو بیچاره کنه، خداوند نمیاد از روی دلسوزی زندگی اون رو تغییر بده.
پردهای بر دیدگان و دلها:
در آیه هم میگه:
«بر قلبها و گوشهایشان مهر نهاده شده و بر دیدگانشان پردهای است.»
این یعنی چی؟
قلب این افراد، دیگه پذیرای حقیقت نیست. گوشهایشان نمیشنوه و چشمهایشان زیباییها و نعمتها رو نمیبینه.
زندگی منفینگرها:
دیدین بعضی افراد وقتی به طبیعت میرن، به جای لذت بردن، دایماً غر میزنن؟ میگن:
- «هوا چقدر آلودهست!»
- «چرا مردم زباله ریختن؟»
- «چرا شرایط جامعه اینطوریه؟»
اینا به جای اینکه شکرگزار زیباییها باشن، فقط روی موارد منفی تمرکز میکنن.
پرده بر دیدگانشان:
خداوند میگه این افراد انگار گوشهاشون نمیشنوه و چشمهاشون خوبیها رو نمیبینه.
- فرصتهای خوب رو نمیبینن.
- زیباییها رو نمیبینن.
- هدایت و حقیقت رو درک نمیکنن.
به همین خاطر، زندگی این افراد در یک دنیای منفی و محدود خلاصه میشه.
و در ادامه خداوند میفرماید:
«و لهم عذاب عظیم»
یعنی برای آنها عذابی بزرگ است.
حالا این عذاب چیه؟
عذاب از نظر لغوی به معنای رنج است؛ هم رنج دنیوی و هم رنج اخروی. یعنی اینطور نیست که این رنج فقط مربوط به دنیا باشه یا فقط مربوط به آخرت.
رنج یعنی چی؟
رنج میتونه این باشه:
- رنج بیپولی
- رنج نداشتن ارتباط خوب
- رنج نداشتن سلامتی
- رنج نداشتن ثروت
- رنج نداشتن آرامش
- داشتن استرس و اضطراب
این رنجها همگی نمونههایی از عذاب هستند. خداوند میفرماید: افرادی که قلبشان هدایت نمیشود، گوششان زیباییها را نمیشنود، چشمهایشان پردهای دارد و فرصتها، زیباییها و نعمتها را نمیبینند، شکرگزاری نمیکنند و در مسیر اشتباه حرکت میکنند، در زندگیشان رنج خواهند داشت.
زندگی بدون رنج:
زندگیای که خداوند برای مؤمنین میخواهد، زندگیای است که در آن رنج نیست. اگر ایمان داشته باشیم، شکرگزار باشیم، ببخشیم و اعمال درست انجام دهیم، عذاب و رنجی نخواهیم داشت.
پیام مهم:
این نکتهی بسیار مهمی است که اگر در مسیر درست باشیم و هدایت خداوند را بپذیریم، بسیاری از رنجهایی که دیگران تجربه میکنند، برای ما پیش نخواهد آمد. اما اگر در مسیر اشتباه باشیم، شکرگزاری نکنیم و زیباییها را نبینیم، عذاب و رنج، نتیجهی طبیعی اعمال ما خواهد بود.
آیهی بعدی:
حالا در ادامه، خداوند دربارهی منافقان صحبت میکند.
ویژگی منافقان:
منافقان کسانی هستند که ظاهر و باطنشان یکی نیست. در ظاهر ادعای ایمان میکنند، اما در باطن چیزی جز نفاق ندارند.
خداوند میفرماید:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ»
ترجمه: «گروهی از مردم میگویند که ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردهایم، در حالی که ایمان ندارند.»
یعنی در ظاهر میگویند مؤمن هستند، ولی در واقعیت، هیچ ایمانی در قلبشان نیست.
در ادامه خداوند میفرماید:
«يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ»
«آنها میخواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، ولی در واقع، فقط خودشان را فریب میدهند و این را نمیدانند.»
بررسی این آیه:
بچهها، چقدر از ماها اینطور هستیم؟ چقدر نصیحتکنندههای خوبی هستیم، ولی خودمون به اون نصیحتها عمل نمیکنیم؟ ظاهر ما چیزی نشون میده، ولی باطن ما چیز دیگهایه.
خداوند مثال میزنه و میگه:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ»
«بسیاری از مردم میگن ما به خدا و روز آخرت ایمان داریم، ولی جزو مومنین نیستن.»
این افراد وقتی با خودشون تنها میشن، میبینن که واقعاً جزو مومنین نیستن.
ظاهر و باطن یکی بودن:
خیلی مهمه که ظاهر و باطن ما یکی باشه. اینکه چیزی رو که میگیم، واقعاً بهش عمل کنیم. این یکی از اصول اساسی موفقیت و سعادت در زندگیه.
مثالهای دنیای امروز:
- کسی که توی مهمونی حالش خوب نیست، ولی وقتی دوربین روش میاد، لبخند میزنه و وانمود میکنه که خوشحاله.
- کسی که در سفر، حالش خوب نیست ولی برای استوری گذاشتن، وانمود میکنه که داره لذت میبره.
- کسی که نصیحت میکنه ولی خودش به اون نصیحتها عمل نمیکنه.
نشانههای نفاق:
- شرایط واقعی زندگی یه چیز دیگهست، ولی برای خودنمایی چیز دیگهای نشون میده.
- دایماً میگه به خدا و روز آخرت ایمان داره، ولی در عمل، ایمانش دیده نمیشه.
ایمان واقعی:
اگر کسی به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشه، نشانههاش در زندگیش دیده میشه:
«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
«خداوند با صابران است.»
ایمان واقعی در زندگیش اینطوری جلوه میکنه:
- آرامش زیاد
- ثروت و نعمت فراوان
- شرایط زندگی خوب
- استرس و نگرانی کم
کسی که دایماً ناشکری میکنه، حال بدی داره، یا در استرس و نگرانی زندگی میکنه، نمیتونه ادعا کنه که ایمانش واقعی و عمیقه. ایمان واقعی، خودش رو در عمل نشون میده.
عمل مهمتر از ظاهر:
«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ»
«نماز از فحشا و منکر بازمیدارد.»
- ایمان واقعی به خداوند، استرس رو از بین میبره.
- ایمان واقعی باعث میشه با همسر، فرزند، یا اطرافیانت رفتار خوبی داشته باشی.
- ایمان واقعی باعث میشه در زندگی آرامش داشته باشی.
اما چقدر از ماها دیدیم که:
- کسی دایماً از خدا و پیامبر صحبت میکنه، ولی با همسرش بدرفتاری میکنه.
- کسی که در مراسمات مذهبی شرکت میکنه، ولی در خانه بداخلاقه.
- کسی که حق همسر یا فرزندش رو ادا نمیکنه، ولی در ظاهر آدم مذهبی و مومن به نظر میاد.
نتیجهگیری:
خداوند به این افراد میگه:
«أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُنَافِقُونَ»
«اینها منافقاناند.»
منافق کسیه که ظاهرش با باطنش یکی نیست.
در چند آیهی بعدی خداوند باز هم در مورد این موضوع صحبت میکنه. بچهها، این خیلی مهمه!
من بارها و بارها دیدم، و شاید خود شما هم دیدید، افرادی که مردم فکر میکنن خیلی عالی هستن، کارشون درسته و همهچیزشون بیسته، ولی در خانه و زندگیشون، همسر و فرزندانشون میفهمند که چه صفات و ویژگیهای بدی دارن.
اصل مهم:
اگر من در مورد موضوعی صحبت میکنم، باید خودم به اون موضوع عمل کنم. این عمل باید در خانه و خانوادهام دیده بشه. اینطوریه که میتونم بگم به اصول ایمان عمل میکنم.
خداوند میفرماید:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ»
«برخی از مردم میگویند ما به خدا و روز قیامت ایمان داریم، در حالی که آنها مومن نیستند.»
ایمان واقعی:
کسی که باطن ایمان داشته باشه، حالش خوبه. ویژگیهای خوب درونش دیده میشه، و زندگیش به شکل عالی رقم میخوره.
اما ایمان داشتن به زبان کافی نیست. اینکه بگم “من مومنم” یا “من به آخرت ایمان دارم”، فقط وقتی معنا پیدا میکنه که در عمل نشون داده بشه. باید ببینیم چقدر از ویژگیهایی که خداوند برای مومنین گفته، در وجودمون هست.
اثر ایمان واقعی:
- استرس و نگرانی کم میشه.
- زندگی پر از آرامش و حرکتهای مثبت میشه.
- با ایمان و توکل به خداوند، انسان کارهای عالی انجام میده.
خداوند در آیهی بعد میفرماید:
«يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ»
«آنها میخواهند خداوند و اهل ایمان را فریب دهند، ولی در واقع، فقط خودشان را فریب میدهند و این را نمیدانند.»
فریب خداوند یا جهان هستی؟
بچهها، سیستم خداوند به هیچ عنوان جایی برای فریبکاری نداره. نمیتونیم:
- به زبان بگیم شکرگزار هستیم، ولی در باطن ناسپاس باشیم.
- قوانین جهان هستی رو گول بزنیم.
قوانین خداوند و جهان هستی، سیستمهایی دقیق و تغییرناپذیر هستند. نمیشه اونها رو دور زد یا با تظاهر فریب داد.
رفتار اشتباه:
خیلی از ماها، وقتی با قوانین موفقیت آشنا میشیم، شروع به یادگیری میکنیم که:
- باورهای خوبی بسازیم.
- به فراوانی ایمان داشته باشیم.
- تمرینهای مثبت رو انجام بدیم.
اما در جاهایی از مسیر، ممکنه رفتارهایی انجام بدیم که کاملاً خلاف این باورها و قوانین هست. مثلاً:
- با دوستانمون دربارهی چیزهایی که دوست نداریم وارد زندگیمون بشه، صحبت میکنیم.
- یا کاری رو که میدونیم اشتباهه، انجام میدیم و میگیم: «این یکی دو بار روی من تاثیری نمیذاره.»
نتیجهگیری:
بچهها، قوانین جهان هستی فریبپذیر نیستند. هر عملی که انجام میدیم، بازتابش رو در زندگیمون میبینیم. اگر میخوایم به موفقیت واقعی برسیم، باید گفتار و رفتارمون کاملاً هماهنگ با ایمان و باورهایی باشه که ادعا میکنیم داریم.
اینکه من بگم: «حالا یکی دو بار بشینم پای اخبار بد که این تاثیری روی من نداره»، یا «یکی دو بار بدرفتاری کنم، یا در مورد منفیها صحبت کنم و بگم این تاثیری روی من نداره»، کاملاً اشتباهه.
چرا؟
چون تو نمیتونی قوانین جهان هستی رو فریب بدی. بچهها، در این آیه خداوند میفرماید:
«يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ»
«آنها میخواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، ولی در واقع فقط خودشان را فریب میدهند و این را نمیفهمند.»
قوانین جهان هستی فریبپذیر نیستند.
اگر فکر میکنی میتونی جایی زیرآبی بری، یا قانون رو دور بزنی، یا توجهت رو به منفیها معطوف کنی و بگی: «اشکالی نداره، رد میشه»، باید بدونی که اینطور نیست.
چرا زندگی تغییر نمیکنه؟
خیلیها میپرسن:
«چرا زندگیم تغییر نمیکنه؟»
«چرا با اینکه با این مباحث آشنا شدم، نتیجهای نمیگیرم؟»
پاسخ اینه:
آیا فقط آشنا شدی یا واقعاً عمل میکنی؟
آیا شکرگزاریات از ته دله، یا فقط زبانیه؟
خیلی وقتها میبینیم کسی میگه: «خدایا شکرت، خدایا شکرت»، ولی همون موقع در دلش احساس شکرگزاری واقعی نداره.
خداوند میفرماید:
«وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ»
«آنها جز خودشان را فریب نمیدهند و این را نمیفهمند.»
نمیشه خدا رو فریب داد.
نیتهای ما برای خداوند آشکاره. شکرگزاری واقعی از دل میاد، نه فقط از زبان. نمیتونی بگی: «من شکرگزارم»، ولی در عمل ناسپاسی کنی.
آیهی بعدی:
خداوند میفرماید:
«فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ»
«در دلهایشان بیماری است، پس خداوند بر بیماریشان افزود و برای آنان عذابی دردناک است، به سبب اینکه دروغ میگویند.»
تفسیر:
اینجا خداوند دربارهی کسانی صحبت میکنه که در مسیر اشتباه قرار دارند. وقتی میگه:
«فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ»
یعنی در دلهایشان بیماری است. این بیماری، همان رفتارهای اشتباه، باورهای غلط، و انکار حقایق است.
نتیجهی مسیر اشتباه:
وقتی کسی در مسیر اشتباه باشه و از اون درس نگیره، خداوند بر بیماری او میافزاید.
دیدید چی میشه؟
وقتی کسی وارد مسیر اشتباه میشه، بارها و بارها اون اشتباه رو تکرار میکنه. انگار اون اشتباه عمیقتر میشه و زندگی فرد رو نابود میکنه.
خداوند میفرماید:
«فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا»
«خداوند بر بیماریشان افزود.»
پیام مهم:
اگر در مسیر اشتباه هستی، باید خودت رو جمع و جور کنی و وارد مسیر درست بشی. چون اگر این کار رو نکنی، اشتباهاتت بیشتر میشه و به جای بهتر شدن، شرایطت بدتر میشه.
چرا این اتفاق میافته؟
چون سیستم جهان هستی اینطوری عمل میکنه:
- وقتی در مسیر اشتباه هستی و به هشدارها بیتوجهی، اشتباهاتت بیشتر میشن.
- این وضعیت به جایی میرسه که دیگه خودت هم نمیتونی از این چرخه بیرون بیای.
نتیجهگیری:
اینکه بگیم: «حالا این یکی دو بار تاثیری نداره»، یا «من میتونم قوانین رو دور بزنم»، کاملاً اشتباهه. قوانین جهان هستی دقیق و عادلانهاند و هر عملی که انجام بدی، نتیجهاش رو میبینی.
بعضیها فکر میکنن که اگر کسی در مسیر اشتباه قرار بگیره، خداوند دلش به حال اون فرد میسوزه و سریع برش میگردونه. اما سیستم خداوند اینطور نیست.
اگر کسی در مسیر اشتباه رفت، نتیجهی اعمال خودش رو دید و باز هم درس نگرفت، همچنان در همون مسیر اشتباه باقی میمونه. ولی نکتهی جالب اینجاست:
اگر از هر کجای مسیر اشتباه متوجه شد و برگشت، خداوند اون فرد رو در مسیر درست قرار میده و حتی هدایت بیشتری نصیبش میشه.
خداوند میفرماید:
«فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ»
«در دلهایشان بیماری است، پس خداوند بر بیماریشان افزود و برای آنان عذابی دردناک است، به سبب آنچه دروغ میگفتند.»
نتیجهی اعمال خودشان:
اینجا خداوند به وضوح میفرماید که عذاب و رنج این افراد، نتیجهی رفتارها و اعمال خودشونه. به خاطر دروغهایی که گفتند، در دلشان بیماری ایجاد شده و این بیماری بیشتر و بیشتر میشود.
چرا دروغ گفتن اینقدر خطرناکه؟
خداوند در این آیه به یکی از صفات بد انسان، یعنی دروغ گفتن اشاره میکنه. دروغ گفتن، نه تنها یک صفت ناپسنده، بلکه نابودگر روابط انسان با دیگران هم هست.
مثالهای واقعی:
خیلی وقتها دیدیم که یک دروغ کوچک گفته شده، ولی این دروغ:
- بزرگتر شده،
- شرایط بدتری رقم زده،
- و حتی باعث مشکلات جدی مثل دادگاه یا مشکلات قانونی شده.
چرا افراد دروغ میگویند؟
دروغ گفتن اغلب از یک رفتار اشتباه یا نبود صداقت شروع میشه. مثلاً:
- کسی یک کار اشتباه انجام داده و برای پنهان کردنش دروغ میگه.
- یا برای کلاهبرداری یا فریب دیگران، دروغ میگه.
مثال:
فرض کنید کسی ماشینی که تصادف کرده رو تعمیر میکنه و میخواد اون رو به عنوان ماشینی بیرنگ و سالم بفروشه. میگه:
«این ماشین هیچ ضربهای نخورده، شاسیاش سالمه، و خیلی تمیزه.»
این دروغ، از ابتدا به خاطر صداقت نداشتن شکل گرفته. خداوند به ما هشدار میده که این رفتارها، پیامدهای بسیار بدی در زندگی ایجاد میکنه.
دعوت خداوند به صداقت:
چقدر زیباست که خداوند در این آیه، انسان رو به صداقت و راستگویی دعوت میکنه و تأکید میکنه که دروغ گفتن باعث رنج و عذاب میشه. صداقت، کلید آرامش و موفقیت در زندگیه.
آیهی یازده سورهی بقره:
در این آیه، خداوند میفرماید:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
«و هنگامی که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، میگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم.»
تفسیر و بررسی:
این آیه دربارهی افرادی صحبت میکنه که اشتباهات خودشون رو نمیپذیرن و حتی اشتباهاتشون رو توجیه میکنن.
مثالهای واقعی:
خیلی وقتها میبینیم کسی که اشتباهی مرتکب شده، وقتی بهش میگیم:
- «این کارت اشتباهه.»
- «این رفتار با همسرت درسته نیست.»
- «این نوع برخورد با همکارت مشکل داره.»
اون فرد به جای پذیرش اشتباهش، شروع به توجیه میکنه:
- «نه، من دارم کار درست انجام میدم.»
- «دلیلی داره که این رفتار رو انجام دادم.»
- «اگر این کار رو نمیکردم، اوضاع بدتر میشد.»
توجیه اشتباهات:
این افراد حتی رفتارهای نادرست بزرگتر رو هم توجیه میکنن. مثلاً:
- کسی که دزدی کرده، میگه: «من مجبور بودم این کار رو بکنم.»
- یا کسی که کلاهبرداری میکنه، پروژهی خودش رو توجیه میکنه و میگه: «این کار به صلاح بود.»
دروغ مصلحتی:
خیلی از ماها هم گاهی رفتارهای اشتباه خودمون رو با عباراتی مثل «دروغ مصلحتی» یا «مصلحت این بود» توجیه میکنیم. اما خداوند اینجا به ما هشدار میده که این توجیهها ما رو از مسیر درست دور میکنه.
پیام مهم آیه:
- پذیرش اشتباهات: اولین قدم برای اصلاح، پذیرش اشتباهات خودمونه.
- صداقت: داشتن صداقت در رفتار و گفتار ما رو به مسیر خداوند نزدیکتر میکنه.
خداوند میفرماید:
«إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
«آنها میگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم.»
این در حالی است که:
«أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لَّا يَشْعُرُونَ»
«بدانید که آنان خود مفسدند، ولی نمیفهمند.»
نتیجهگیری:
- وقتی اشتباهاتمون رو نمیپذیریم و رفتارهای اشتباه رو توجیه میکنیم، در واقع در مسیر فساد و دوری از خداوند قرار میگیریم.
- پذیرش اشتباهات و داشتن صداقت، ما رو در مسیر صراط مستقیم قرار میده.
پیام اصلی:
هرچه بیشتر صداقت داشته باشیم و کمتر رفتارهای اشتباه خودمون رو توجیه کنیم، به مسیر خداوند و آرامش واقعی نزدیکتر میشیم.
آیهی دوازده و سیزدهم سورهی بقره:
در آیهی دوازده، خداوند میفرماید:
«أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لَا يَشْعُرُونَ»
«آگاه باشید که آنان همان مفسدان هستند، ولی نمیفهمند.»
تفسیر:
اینجا خداوند به وضوح میفرماید که کسانی که رفتارهای اشتباه خودشون رو نمیپذیرن و توجیه میکنن، در حقیقت همان مفسدان هستند.
- اونها میگن: «ما اصلاحکننده هستیم.»
- اما خداوند میفرماید: «آنها نهتنها اصلاح نمیکنند، بلکه در حال فساد هستند و خودشون هم نمیفهمند.»
چرا نمیفهمند؟
این افراد، همونطور که در آیهی شش گفته شد:
- قلبهاشون بسته شده.
- گوشهاشون توان شنیدن حقایق رو نداره.
- و پردهای بر دیدگانشون افتاده.
چقدر در مسیر اشتباهیم و نمیفهمیم؟
خیلی از افراد در مسیر اشتباه هستند ولی اصلاً متوجه نمیشن. این آیه به ما هشدار میده که همیشه مراقب باشیم تا در مسیر اشتباه قرار نگیریم و رفتارهای خودمون رو بررسی کنیم.
آیهی سیزده:
خداوند در ادامه میفرماید:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِن لَا يَعْلَمُونَ»
«و هنگامی که به آنان گفته شود: ایمان بیاورید همانگونه که مردم ایمان آوردند، میگویند: آیا ایمان بیاوریم همانگونه که بیخردان ایمان آوردند؟ آگاه باشید که خودشان بیخردند ولی نمیدانند.»
تفسیر و درسهای آیه:
خداوند در این آیه به افرادی اشاره میکنه که وقتی بهشون گفته میشه:
«باباجان، ایمان بیاورید، مثل مردم مؤمنی که ایمان آوردند.»
اونها با تمسخر پاسخ میدن:
«آیا ما مثل بیخردان ایمان بیاریم؟»
تشبیه به دنیای امروز:
خیلی وقتها، مخصوصاً در ابتدای مسیر موفقیت، وقتی به کسی میگیم:
- «اگر میخوای موفق بشی، باید از این مسیر بری.»
- «باید این باورها رو اصلاح کنی.»
اون فرد ممکنه بگه:
- «برو بابا، اونایی که این مسیر رو رفتن، کارشون درست نبوده.»
- «اونایی که موفق شدن، حق دیگران رو خوردن.»
- «کسی نمیتونه تو این شرایط اقتصادی موفق بشه.»
باورهای غلط:
این افراد، باورهای قدیمی و اشتباه مثل این رو تکرار میکنن:
- «اگه دیواری خراب نشه، خونهای ساخته نمیشه.»
- «ثروت فقط از راه خلاف به دست میاد.»
این باورها همون چیزیه که خداوند در آیه بهش اشاره میکنه:
«آگاه باشید که خودشان بیخردند ولی نمیدانند.»
چرا نمیفهمند؟
این افراد آموزش نمیبینن، آگاهیشون رو بالا نمیبرن و خودشون رو از باورهای اشتباه آزاد نمیکنن.
درس مهم این آیه:
- وقتی میخوایم نصیحت کسی رو گوش بدیم، باید ببینیم آیا اون فرد خودش به حرفهایی که میزنه عمل کرده؟
- آیا شرایط زندگی اون فرد خوبه که بتونه نصیحتش برای ما کاربردی باشه؟
نتیجهگیری:
این آیه به ما یاد میده که اگر کسی باورهای اشتباه داره و به مسیر درست ایمان نمیاره، خودش ناآگاهه و در جهل زندگی میکنه.
خداوند میفرماید:
«وقتی به این افراد گفته میشه ایمان بیاورید و از مسیر اشتباه بیرون بیایید، با تمسخر میگن: آیا مثل بیخردان ایمان بیاریم؟ در حالی که خودشون همون بیخردان هستند و نمیفهمند.»
آیهی چهاردهم سورهی بقره:
خداوند در این آیه میفرماید:
«وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ»
«و هنگامی که با کسانی که ایمان آوردهاند ملاقات میکنند، میگویند: ما ایمان آوردیم. ولی وقتی با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما فقط آنان را مسخره میکنیم.»
بررسی این آیه:
این آیه دربارهی کسانیه که وقتی با مؤمنین نشست و برخاست میکنن، میگن: «ما ایمان آوردیم، ما هم مومن هستیم.» اما وقتی تنها میشن یا با شیطانهای خودشون خلوت میکنن، میگن: «ما با شماییم، ما فقط اونا رو مسخره میکنیم.»
شیطان کیه؟
شیطان میتونه:
- افراد گناهکار یا کسانی باشه که اعمال اشتباه انجام میدن.
- یا حتی میتونه وسوسهها و افکار منفی درونی خود فرد باشه.
دو رویی در رفتار:
این افراد در جمع مؤمنین، خود رو مومن جلوه میدن، ولی وقتی به خلوت میرن، افکار و نیت واقعی خودشون رو نشون میدن.
تأثیر دو رویی در زندگی:
دو رویی نهتنها رابطهی ما با دیگران رو تحت تأثیر قرار میده، بلکه شخصیت ما رو هم تخریب میکنه.
- بعضیها در یک جمع یه جور رفتار میکنن و در جمع دیگهای، طور دیگهای عمل میکنن.
- این افراد گاهی پشت سر کسی حرف میزنن و بعد در حضور همون فرد، طور دیگهای رفتار میکنن.
این رفتارها میتونه روابط انسانی رو نابود کنه و حتی باعث از دست رفتن اعتماد دیگران بشه.
اهمیت یکپارچگی شخصیت:
برای اینکه به موفقیت و آرامش برسیم، باید شخصیت ما یکپارچه باشه:
- ارزشها و باورهایی که داریم، باید با رفتار و عملکردمون هماهنگ باشه.
- وقتی بین فکر، نیت، و رفتار ما هماهنگی باشه، میتونیم به موفقیت واقعی برسیم.
- اگر بین ارزشها و اعمالمون تناقض باشه، نهتنها به موفقیت نمیرسیم، بلکه اراده و اعتماد به نفس ما هم تخریب میشه.
پیام مهم:
خداوند در این آیه ما رو به دوری از دو رویی دعوت میکنه.
- هرچه نیت و رفتار ما یکپارچهتر باشه، شخصیت قویتر و موفقتری خواهیم داشت.
- دو رویی و تظاهر، یکی از ویژگیهای منافقان است و باعث نابودی روابط و شخصیت انسان میشود.
ارتباط آیات قبل با آیهی بعد:
در آیهی قبل خداوند فرمود:
«وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ»
«و هنگامی که با کسانی که ایمان آوردهاند ملاقات میکنند، میگویند: ما ایمان آوردیم. ولی وقتی با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: ما با شماییم، ما فقط آنان را مسخره میکنیم.»
این آیه دربارهی رفتار دو رویانهی منافقان صحبت میکنه. اونها در جمع مؤمنین ادعای ایمان میکنن، ولی در خلوت یا جمع همفکران خودشون، ایمان و مؤمنین رو مسخره میکنن.
آیهی بعد (آیهی پانزدهم):
خداوند در پاسخ به این رفتار میفرماید:
«اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ»
«خداوند آنان را استهزا میکند و آنان را در سرکشیشان مهلت میدهد تا سرگردان شوند.»
توضیح آیه:
خداوند در این آیه میفرماید که مسخره کردن مؤمنین، در واقع به ضرر خودشون تموم میشه.
- این افراد فکر میکنن که با تمسخر دیگران یا قوانین الهی، چیزی تغییر میکنه.
- ولی قوانین خداوند طوری عمل میکنه که نتیجهی این تمسخرها، به خود اونها برمیگرده.
مهلت خداوند:
خداوند میفرماید:
«وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ»
«و آنان را در سرکشیشان مهلت میدهد تا سرگردان شوند.»
این مهلت، فرصتی است که خداوند به انسانها میده:
- ادامهی سرکشی:
اگر از این فرصت استفاده نکنن، در مسیر اشتباه خودشون غرق میشن و در نهایت نابود میشن. - بازگشت به مسیر درست:
این مهلت برای اینه که اگر خواستن، بتونن برگردن و رفتار خودشون رو اصلاح کنن.
نتیجه:
- مسخره کردن قوانین خداوند، نهتنها چیزی رو تغییر نمیده، بلکه به ضرر خود فرد تموم میشه.
- خداوند به انسان فرصت میده که مسیر خودش رو اصلاح کنه، ولی اگر از این فرصت استفاده نکنه، خودش مسئول عواقبشه.
آیهی پانزدهم (ادامهی بررسی):
«اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ»
«خداوند آنان را استهزا میکند و آنان را در سرکشیشان مهلت میدهد تا سرگردان شوند.»
مهلت خداوند:
خداوند همیشه بعد از یک کار اشتباه، مهلتی به انسان میده.
- وقتی یک رفتار اشتباه انجام میدی، نتیجهاش همون لحظه ظاهر نمیشه.
- خداوند مهلت میده تا شاید فرد از این فرصت استفاده کنه و به مسیر درست برگرده.
مثالهایی از زندگی:
- وقتی با همسرت رفتار اشتباهی داری، ممکنه فردا اثرش رو نبینی؛ مثلاً همسرت همون لحظه از تو جدا نمیشه.
- وقتی به بدن خودت آسیب میزنی، مثل سیگار کشیدن یا ورزش نکردن، اثراتش رو شاید ۱۰، ۲۰ یا حتی ۵۰ سال بعد ببینی.
این مهلت به انسان داده میشه تا تصمیم بگیره:
- بازگشت به مسیر درست:
اگر از این فرصت استفاده کنی و از اشتباهاتت درس بگیری، میتونی به مسیر سعادت و خوشبختی برگردی. - ادامهی اشتباهات:
اگر همچنان به رفتار اشتباهت ادامه بدی، این رفتارها در نهایت باعث نابودیات میشن.
نتیجه:
این مهلت یکی از نعمتهای خداونده که اجازه میده انسان خودش انتخاب کنه و مسیر درست رو پیدا کنه. اگر این فرصت استفاده نشه، فرد خودش مسئول عواقب سرکشی و نابودی خودشه.
آیهی شانزدهم (صفحهی سوم قرآن کریم):
«أُو۟لَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱشْتَرَوُا۟ ٱلضَّلَـٰلَةَ بِٱلْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِّجَـٰرَتُهُمْ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ»
«آنها کسانی هستند که گمراهی را به بهای هدایت خریدند. پس تجارتشان سودی نکرد و هدایت نیافتند.»
تفسیر آیه:
این آیه دربارهی افرادیه که:
- هدایت رو رها میکنن.
- گمراهی رو آگاهانه انتخاب میکنن.
خریدن گمراهی:
وقتی خداوند از کلمهی «اشْتَرَوُا» استفاده میکنه، یعنی این افراد آگاهانه تصمیم میگیرن گمراهی رو انتخاب کنن.
چرا هدایت رو رها میکنن؟
- به خاطر منافع موقتی.
- به دلیل لذتهای زودگذر.
- یا به خاطر تمایلات نفسانی.
این افراد هدایت رو با گمراهی معامله میکنن و در نهایت، خداوند میفرماید:
«فَمَا رَبِحَتْ تِّجَـٰرَتُهُمْ»
«تجارتشان سودی نکرد.»
یعنی:
- این انتخابها به هیچ وجه به نفع اونها نیست.
- این مسیر، اونها رو به هیچ جای خوبی نمیرسونه.
پیام مهم:
- هدایت و گمراهی دو انتخابه، و خداوند به انسانها آزادی داده تا بین این دو تصمیم بگیرن.
- انتخاب گمراهی به جای هدایت، یک اشتباه آگاهانه است که نتیجهی اون به خود فرد برمیگرده.
نتیجهگیری کلی:
- خداوند مهلتی به انسان میده تا از اشتباهاتش درس بگیره و به مسیر درست برگرده.
- اگر این مهلت استفاده نشه و گمراهی انتخاب بشه، نتیجهی اون گمراهی نابودی کامل فرده.
- هدایت همیشه در دسترسه، ولی انتخاب با خود ماست که از این هدایت استفاده کنیم یا گمراهی رو انتخاب کنیم.
هدایت و گمراهی بهعنوان یک انتخاب:
در این آیه خداوند میفرماید:
«أُو۟لَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱشْتَرَوُا۟ ٱلضَّلَـٰلَةَ بِٱلْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِّجَـٰرَتُهُمْ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ»
«آنها کسانی هستند که گمراهی را به بهای هدایت خریدند. پس تجارتشان سودی نکرد و هدایت نیافتند.»
تفسیر و بررسی آیه:
اینجا خداوند گمراهی و هدایت را بهعنوان دو گزینهی قابل انتخاب معرفی میکند. انسانها میتوانند بین هدایت و گمراهی یکی را انتخاب کنند، اما:
- برخی گمراهی را بهجای هدایت انتخاب میکنند.
- و خداوند میفرماید که این انتخاب مثل یک معاملهی ضررده است:
«فَمَا رَبِحَتْ تِّجَـٰرَتُهُمْ»
«تجارتشان سودی نکرد.»
خریدن گمراهی:
وقتی خداوند از کلمهی «اشْتَرَوُا» استفاده میکند، به معنای انتخاب آگاهانه است.
- یعنی این افراد میدانند هدایت بهتر است، ولی گمراهی را انتخاب میکنند.
- انتخاب آنها بر اساس منافع موقتی، تمایلات نفسانی یا ترس از تغییر است.
درس آیه:
این آیه به ما یاد میدهد که در زندگی همیشه انتخابهایی داریم و هر انتخابی نتیجهی خودش را به همراه دارد.
- هدایت را انتخاب کنیم:
خداوند ما را هدایت میکند؛ قلب ما نشانه میدهد که چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه.- مثلاً وقتی قلبت میگوید: «این کار درست نیست، انجامش نده.»
- یا وقتی حس میکنی باید تغییری در زندگیات بدهی.
- ترس از تغییر:
اما گاهی اوقات، بهجای گوش دادن به این هدایتها، گمراهی را انتخاب میکنیم. چرا؟- چون از تغییر میترسیم.
- چون نگرانیم نتیجهی انتخاب درست چه خواهد شد.
مثالهایی از زندگی:
- صاحب کسبوکاری میداند که باید کیفیت کارش را بالا ببرد، ولی بهجای این کار، مسیر آسانتر اما اشتباهی را انتخاب میکند.
- کسی که میداند شغل فعلیاش مناسب او نیست و باید بهدنبال علاقهاش برود، ولی از ترس تغییر، در شغل فعلیاش میماند.
- یا فردی که میداند باید تصمیم مهمی مثل مهاجرت، ازدواج، یا تغییر زندگیاش را بگیرد، ولی ترس مانع او میشود.
نتیجهی انتخاب گمراهی:
خداوند میفرماید:
«فَمَا رَبِحَتْ تِّجَـٰرَتُهُمْ»
«تجارتشان سودی نکرد.»
یعنی این افراد:
- هدایت را رها کردند.
- گمراهی را انتخاب کردند.
- و نتیجهی این انتخاب، نهتنها سودی نداشت، بلکه آنها را از مسیر مستقیم دور کرد.
پیام مهم:
- خداوند همیشه ما را هدایت میکند.
- در هر لحظه، یک ندای درونی یا یک نشانه از بیرون میگوید که چه کاری درست است.
- اگر به این هدایت گوش ندهیم و گمراهی را انتخاب کنیم، مثل این است که خودمان مسیر نابودی را انتخاب کردهایم.
ارتباط با مسیر مستقیم:
در پایان این آیه، خداوند یادآوری میکند که هدایت، همان راه مستقیم است:
«صراط الذین أنعمت علیهم.»
«راه کسانی که به آنها نعمت داده شد.»
نتیجهگیری:
- زندگی ما پر از انتخابهایی است که باید در آن هدایت یا گمراهی را انتخاب کنیم.
- خداوند نشانههای هدایت را در قلب و مسیر زندگیمان قرار داده است.
- اگر از هدایت استفاده نکنیم و گمراهی را انتخاب کنیم، نتیجهی این انتخاب مثل یک معاملهی ضررده خواهد بود.
بنابراین من باید هر لحظه و هر جا به احساساتم نگاه کنم و ببینم خداوند من رو به چه مسیری هدایت میکنه:
- اگر خداوند میگه کیفیت کارت رو ببر بالا، به این هدایت عمل کنم.
- اگر میگه روی شخصیتت کار کن، یا توانمندتر شو، به این هدایت گوش بدم.
- اگر میگه پا روی ترسات بذار و شجاع باش، این رو از جانب خداوند بدونم و بهش عمل کنم.
هدایت یا گمراهی، انتخاب با ماست:
- اگر به ندای قلبم که از هدایت خداونده گوش ندم، و به ترسهام اجازه بدم من رو عقب نگه دارن، این یعنی ضلالت (گمراهی) رو انتخاب کردم.
- ولی اگر به هدایت خداوند عمل کنم، به مسیرهای فوقالعاده، پر از برکت، سلامتی، و سعادت هدایت میشم.
آیهی شانزدهم (تکرار آیه):
«أُو۟لَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱشْتَرَوُا۟ ٱلضَّلَـٰلَةَ بِٱلْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِّجَـٰرَتُهُمْ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ»
«آنها کسانی هستند که گمراهی را به بهای هدایت خریدند. پس تجارتشان سودی نکرد و هدایت نیافتند.»
دو انتخاب در هر لحظه:
- انتخاب گمراهی:
- وقتی کاری رو انجام میدم که میدونم اشتباهه، یا به ندای قلبم گوش نمیدم.
- یا وقتی از روی ترس، کاری رو که درست میدونم انجام نمیدم.
این یعنی در مسیر گمراهی قرار گرفتم.
خداوند میفرماید:«تجارتشان سودی نکرد و هدایت نیافتند.»
یعنی این انتخاب، هیچ فایدهای نداره و حتی باعث گمراهی بیشتر میشه. - انتخاب هدایت:
- وقتی به ندای قلبم گوش میدم و کار درست رو انجام میدم.
- وقتی کیفیت کارم رو بالا میبرم، شخصیت خودم رو ارتقا میدم، و تصمیمهای شجاعانه میگیرم.
این یعنی هدایت خداوند رو طلب کردم و در مسیر سعادت قرار گرفتم.
هدایت و گمراهی، انتخابهای آگاهانه:
خداوند میفرماید:
«خریدن گمراهی به بهای هدایت.»
این یعنی:
- هر کسی خودش انتخاب میکنه که هدایت رو رها کنه و گمراهی رو بخری.
- یا برعکس، هدایت رو انتخاب کنه و در مسیر درست قرار بگیره.
نتیجهگیری:
- هر لحظه تصمیمهایی که میگیریم، ما رو به هدایت یا گمراهی نزدیکتر میکنه.
- اگر انتخاب ما گمراهی باشه، تجارت ما سودی نخواهد داشت و هدایت نخواهیم یافت.
- ولی اگر به ندای قلبمون گوش بدیم و هدایت خداوند رو انتخاب کنیم، در مسیر موفقیت، خوشبختی و سعادت قرار میگیریم.
قانون جهان هستی:
این آیه به ما یادآوری میکنه که:
- هدایت و گمراهی هر دو قابل انتخاباند.
- و هر انتخابی، نتایج خودش رو به همراه داره.
- خداوند همیشه هدایتگره، ولی ما باید تصمیم بگیریم به این هدایت گوش بدیم یا از مسیر خارج بشیم.
یک جمعبندی کنیم:
ما در هر لحظه این توانایی رو داریم که مسیر هدایت رو انتخاب کنیم.
- تصمیم بگیریم که روی خودمون کار کنیم.
- ایمانمون رو افزایش بدیم.
- شخصیتمون رو ارتقا بدیم.
- و طبق مسیری که خداوند فرموده، فکر کنیم، عمل کنیم و پیش بریم.
با ایمان به خداوند و توکل به او:
- تصمیمات شجاعانه بگیریم.
- اقدام کنیم و عمل کنیم.
نتیجه:
وقتی در این مسیر حرکت کنیم، نتایج فوقالعادهای وارد زندگیمون میشه و تغییرات مثبت رو تجربه میکنیم.
دعوت به اشتراکگذاری تجربیات:
خیلی دوست دارم که شما هم در مورد موضوعات این فایل صحبت کنید.
- کامنت بذارید، نظر بدید و تجربیات و دیدگاههای خودتون رو با دیگران به اشتراک بذارید.
- این کار نهتنها به من کمک میکنه، بلکه به دوستان دیگه هم در این مسیر کمک میکنه.
ردپایی از خودتون به جا بذارید:
وقتی تجربیات خودتون رو به اشتراک بذارید، ممکنه بعداً به اینجا برگردید و بگید:
- «اون روز این فایل رو گوش دادم و این تصمیم رو گرفتم.»
- «حالا بعد از یک ماه، شش ماه یا یک سال، نتایج تصمیمم این بوده.»
حرکت قدرتمند در مسیر موفقیت:
با خوندن نظرات دیگران و اشتراک تجربیات خودتون، میتونید قدرتمندتر در این مسیر حرکت کنید.
آرزوی من برای شما:
امیدوارم هر جا هستید، شاد، سالم، موفق، ثروتمند، و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خدانگهدار.