به نام خداوند مهربان
دوستان عزیزم سلام،
امیدوارم حالتان عالی باشد. من علیرضا تاجآبادی هستم و خداوند را سپاسگزارم بابت این لحظهای که فرصت دارم در کنار شما عزیزان باشم.
خیلی خوشحالم که امروز وارد صفحه چهارم قرآن شدیم.
هدف ما از مطالعه قرآن چیست؟ هدف این است که قوانین موفقیت، قوانین جهان هستی، و قوانین خوشبختی و سعادت را از این کتاب پیدا کنیم، درک کنیم، و بفهمیم که خداوند از ما چه میخواهد.
قوانین موفقیت از منظر قرآن
خداوند قوانین موفقیت را چگونه طراحی کرده است؟
اگر بخواهم انسانی خوشبخت، سعادتمند، و موفق باشم، اگر بخواهم اهدافم را در زندگی تیک بزنم، روابط خوبی داشته باشم، ثروتمند شوم، نعمت و برکت فراوان داشته باشم، و آرامش را تجربه کنم، چطور باید زندگیام را از منظر خداوند بچینم؟
در بازار کتابهای زیادی در زمینه موفقیت وجود دارد:
- کتابهای برایان تریسی،
- کتابهای آنتونی رابینز،
- و بسیاری از کتابهای دیگر که بسیار پرفروش هستند.
اما من با یک دیدگاه متفاوت به قرآن نگاه کردم. با خودم گفتم:
اگر این کتاب ادعا میکند که میتواند انسان را به خوشبختی برساند و ما را به سعادت هدایت کند، پس قوانین موفقیت هم باید در این کتاب باشد.
تجربه شخصی من با مطالعه قرآن
با این دیدگاه، شروع به مطالعه قرآن کردم. از همان روزهای اول، اتفاقات خوبی را در زندگیام تجربه کردم:
- آرامشم بیشتر شد.
- کسبوکارم بهتر شد.
- چرخ زندگیام روانتر شد.
- توانستم با یک نگاه زیباتر به جهان هستی و اطرافم نگاه کنم.
حتی قانون جذب را هم در آیههای قرآن پیدا کردم.
خیلی جالب بود که این قانون در بسیاری از آیهها به وضوح دیده میشود، گویی خداوند قوانین موفقیت را برای ما لیست کرده است.
تبلیغ دین؟ هرگز!
دوستان عزیز،
من اصلاً علاقهای به تبلیغ مذهب یا دین خاصی ندارم. عقیدهام این است که اگر یک روش درست باشد، خودش تبلیغ خودش را خواهد کرد.
من نه انسان مذهبی بودم، نه هستم، و نه خواهم بود.
هدفم از مطالعه قرآن فقط این است که قوانین جهان هستی را از زبان خداوند بشنوم.
میخواهم ببینم این کتاب چگونه میتواند ما را در مسیر سعادت، خوشبختی، و موفقیت یاری کند.
شروع صفحه چهارم قرآن کریم
قرار است آیه ۱۷ سوره بقره تا آیه ۲۴، یعنی صفحه چهارم قرآن کریم، را با هم مطالعه و بررسی کنیم. خداوند در آیه هفدهم میفرماید:
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَ ﴿١٧﴾
“مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایی داد، خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند، رهایشان کرد.”
تحلیل آیه ۱۷
اول از همه، خداوند در اینجا میگوید: “مثل آنان…”
سوال این است که “آنان” چه کسانی هستند؟
خداوند در این آیه درباره افرادی صحبت میکند که در صفحه قبل به آنها اشاره شده بود.
صفحه قبل به ویژگیهای افراد منافق پرداخته بود:
- دروغگویی و دورویی:
این افراد در ظاهر یک چیز نشان میدهند، اما وقتی تنها میشوند، رفتارهای دیگری از خود نشان میدهند. - گمراهی به جای هدایت:
خداوند توضیح داده بود که این افراد، گمراهی را به بهای هدایت خریدند. یعنی به جای انتخاب راه مستقیم و درست، مسیر اشتباه را برگزیدند. - قوانین جهان هستی را نمیتوان دور زد:
بچهها، قوانین جهان هستی را نمیتوان گول زد. شما نمیتوانید بگویید:- “من تمرکزم روی زیباییهاست.”
- “من باورهای خوبی دارم.”
- “من اخبار منفی نگاه نمیکنم.”
اما وقتی تنها میشوید و در خلوت خود هستید، احساسات شکرگزاری را فراموش کنید یا قوانین موفقیت را رعایت نکنید.
خداوند در صفحه قبل از افرادی صحبت کرد که میگویند:
“آمنا بالله” (ما ایمان آوردهایم.)
اما وقتی تنها میشوند یا در جمع شیطانهای خود قرار میگیرند، مومنان را مسخره میکنند.
“وإذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا وإذا خلوا إلى شياطينهم قالوا إنا معكم إنما نحن مستهزئون”
“و چون با کسانی که ایمان آوردهاند، برخورد میکنند، میگویند ما ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند ما با شماییم، ما فقط مسخره میکنیم.”
خداوند در ادامه میفرماید:
“الله يستهزئ بهم ويمدهم في طغيانهم يعمهون”
“خدا آنان را مسخره میکند و در طغیانشان رهایشان میسازد تا سرگردان شوند.”
نتیجهای از صفحه قبل
خداوند مثال افرادی را میزند که گمراهی را به بهای هدایت خریدند:
- دو مسیر پیش روی آنها بود:
- مسیر اشتباه و نازیباییها که خداوند آن را گمراهی مینامد.
- مسیر هدایت و زیبایی که راه مستقیم است.
“أولئك الذين اشتروا الضلالة بالهدى فما ربحت تجارتهم وما كانوا مهتدين”
“آنان کسانی هستند که گمراهی را به بهای هدایت خریدند، اما تجارتشان سود نکرد و هدایت یافته نبودند.”
توضیح درباره کافران و آیه ۱۷
خب دوستان، در ادامه تحلیل صفحه چهارم قرآن کریم، خداوند در این آیات به افراد کافر و ویژگیهای آنها اشاره میکند.
کافر به معنای کسی است که حقیقت را میداند، اما بر آن پرده میگذارد. یعنی:
- حقیقت را میفهمد، اما نمیپذیرد.
- هدایت خداوند را میشناسد، اما از آن پیروی نمیکند.
- میداند کار درست چیست، اما از انجام آن سر باز میزند.
همچنین، خداوند درباره افراد دورو و افرادی که گمراهی را انتخاب کردهاند صحبت میکند. این افراد بهجای انتخاب مسیر هدایت، مسیر اشتباه را برگزیدهاند.
خداوند در این آیه زندگی آنها را به افرادی تشبیه میکند که آتشی افروختهاند.
“مثلهم كمثل الذي استوقد نارًا فلما أضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم وتركهم في ظلمات لا يبصرون”
“مثل آنان همچون کسانی است که آتشی افروختند، و چون پیرامونشان را روشن کرد، خدا نورشان را برد و در تاریکیهایی که نمیبینند، رهایشان کرد.”
نکتهای مهم درباره مطالعه قرآن
بچهها، اینجا یک نکته خیلی قشنگ را متوجه میشویم:
وقتی میخواهیم یک آیه از قرآن را مطالعه کنیم، باید قبل و بعد آن را هم بخوانیم.
خیلیها ممکن است به اشتباه یک آیه را جدا کنند و بدون توجه به متن قبل و بعد آن، نتیجهگیری کنند. اما قرآن یک کتاب بههمپیوسته است.
برای درک کامل آیات، باید:
- چند آیه قبل و بعد را بررسی کنیم.
- ببینیم خداوند در آن بخش از قرآن، درباره چه موضوع یا افرادی صحبت کرده است.
قرآن کتابی است که در بسیاری از جاها:
- داستان میآورد،
- مثال میزند،
- و یک موضوع را در چندین آیه توضیح میدهد.
بنابراین، برای فهم درست آیات قرآن، نمیتوان فقط یک آیه یا دو آیه را جدا خواند و نتیجهگیری کرد. بلکه باید موضوع را به صورت کامل بررسی کنیم.
تمثیل در آیات قرآن
خب دوستان، خداوند در این آیه میفرماید:
“مثلهم كمثل الذي استوقد نارًا فلما أضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم وتركهم في ظلمات لا يبصرون”
“مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند، و چون پیرامون آنها را روشن کرد، خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند، رهایشان کرد.”
قبل از اینکه به مفهوم این آیه بپردازیم، اجازه بدهید یک حقیقت مهم درباره قرآن را با شما در میان بگذارم:
قرآن، کتابی سرشار از تمثیل و تصویرسازی
بچهها، قرآن زیاد از جملات تمثیلی استفاده میکند.
یعنی انگار قرآن یک کتاب تصویری است که برای آموزش مفاهیم، زیاد مثال میزند و تصاویری ذهنی را به نمایش میگذارد.
یک مثال بزنم:
فرض کنید یک معلم برای اینکه مفهومی را بهتر به شاگردانش آموزش دهد، یک نقاشی میکشد یا فیلمی پخش میکند. این روش باعث میشود افراد بتوانند مفهوم را تجسم و بهتر درک کنند. خداوند نیز در قرآن از این روش استفاده میکند:
- با تمثیل،
- با نقاشی ذهنی،
- و با تصویرسازی مفاهیم.
این ویژگی قرآن است که باعث میشود مغز انسان بتواند قوانین و مفاهیم را بهتر درک کند.
سوءبرداشت از تمثیلهای قرآن
خیلی از افراد به اشتباه فکر میکنند که تمام این مثالها به معنای واقعی کلمه هستند. مثلاً:
- وقتی خداوند از آتش جهنم صحبت میکند، برخی تصور میکنند که واقعاً یک آتش فیزیکی بزرگ، با هیزم و نفت و بنزین، در حال سوختن است.
- یا وقتی درباره بهشت و رودهایی از شیر، عسل، و شراب صحبت میشود، فکر میکنند دقیقاً چنین مکانهایی وجود دارند.
اما این مثالها برای تصویرسازی هستند. خداوند میخواهد:
- رنجها و عذاب ناشی از انجام اعمال اشتباه را نشان دهد.
- لذتها و نتایج زیبای انجام کار درست را به تصویر بکشد.
مفهوم عذاب و خوشبختی در قرآن
وقتی خداوند از آتش جهنم صحبت میکند، در واقع میخواهد رنجهای ناشی از حسادت، ترس، اضطراب و اعمال اشتباه را به ما نشان دهد.
قبول دارید که همین احساسات منفی چقدر میتوانند برای ما عذابآور باشند؟
وقتی خداوند از بهشت و رودهای عسل و شیر صحبت میکند، در واقع میخواهد تصویری زیبا از نتایج خوشبختی و لذتهای ناشی از انجام کار درست به ما نشان دهد.
هدف از این تمثیلها
خداوند با این تمثیلها میخواهد:
- ذهن انسانها بتواند مفاهیم را بهتر تجسم کند.
- انسانها برای انجام کار درست، مشتاقتر شوند.
- انسانها بدانند که مسیر اشتباه چه نتایج غمانگیز و عذابآوری را به همراه دارد.
- بدانند که مسیر هدایت و خوشبختی چه لذت و آرامشی میتواند به زندگی آنها بیاورد.
دوستان عزیز، میخواهم به شما بگویم که زبان قرآن، یک زبان تمثیلی است.
خیلی جاها، وقتی قرآن از آتش، رودخانه، بهشت، درخت، یا دیگر نمادها صحبت میکند، در واقع میخواهد یک تصویر ذهنی را به نمایش بگذارد.
وقتی قرآن از تصاویر رنجآور صحبت میکند، این تصاویر میتوانند نشاندهنده زندگی توأم با استرس، اضطراب، ناامیدی، حسرت و حسادت باشند. این نوع زندگی، نتیجه اعمال اشتباه انسان است.
از طرف دیگر، وقتی قرآن درباره نتایج کار درست صحبت میکند، نقاشیهایی از لذت، خوشبختی، سلامتی، نعمت و زیبایی را به نمایش میگذارد. این تصاویر میخواهند به ما نشان دهند که نتیجه کار درست، یک زندگی سرشار از آرامش و برکت است.
هر آنچه ما در زندگی تجربه میکنیم، نتیجه اعمال خودمان است.
قرآن نمیخواهد به ما بگوید که:
- یک جای فیزیکی وجود دارد که پر از آتش و سوخت است،
- یا از آن طرف، جایی که در آن دستت را بالا بیاوری و میوهای در دستانت ظاهر شود.
بلکه اینها تمثیلهایی هستند که:
- رنج اعمال اشتباه را نشان دهند.
- لذت و نعمت اعمال درست را به تصویر بکشند.
این تصاویر ذهنی باعث میشوند:
- انسان نتایج کارهای درست و اشتباه خود را بهتر درک کند.
- مشتاق انجام کار درست شود.
- بداند که اعمال نادرست، عواقبی در زندگی دارند، چه در این دنیا و چه در زندگی پس از مرگ.
وقتی به این تمثیلها دقت میکنیم، درک ما از مفاهیم قرآن بالاتر و عمیقتر میشود.
این روش قرآن برای آموزش، بسیار زیباست و باعث میشود قوانین جهان هستی و نتایج اعمالمان را بهتر بفهمیم.
دوستان عزیز، در این آیه خداوند میفرماید:
“مثلهم كمثل الذي استوقد نارًا فلما أضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم وتركهم في ظلمات لا يبصرون”
“مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند، و چون پیرامون آنها را روشن کرد، خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند، رهایشان کرد.”
خداوند اینجا به چه کسانی اشاره میکند؟
مثل کسانی که گمراهی را به بهای هدایت خریدند.
مفهوم گمراهی و هدایت
افرادی که مسیر گمراهی را انتخاب میکنند، کسانی هستند که:
- به هدایت خداوند توجه نمیکنند.
- به ندای قلب خود گوش نمیدهند.
هدایت خداوند همان راه مستقیم است؛ راه کسانی که خداوند به آنها نعمت، ثروت، برکت، سلامتی، ارتباطات خوب، و تمام نعمتهای زندگی را عطا کرده است.
اما کسانی که گمراهی را انتخاب میکنند، به این هدایتها توجه نمیکنند. خداوند میفرماید:
“مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند.”
آتش افروختن: لذتهای زودگذر
این افراد آتشی روشن میکنند، یعنی شاید برای مدتی کوتاه اوضاع زندگیشان خوب شود.
- شاید لذتهای زودگذری را تجربه کنند.
- شاید درآمدی بالا یا پول بادآوردهای داشته باشند.
- شاید روابطی ناپایدار و سطحی را تجربه کنند.
اما خداوند میفرماید:
“خدا نورشان را برد.”
چرا؟
چون این افراد در مسیر اشتباه قرار دارند.
- شاید چند روز اوضاع خوب باشد، اما به دلیل اعمال اشتباهشان، این خوشبختی دوام ندارد.
- تاریکی به سراغشان میآید و دوباره در مسیر گمراهی قرار میگیرند.
تاریکی: نتیجه گمراهی
تاریکی همان گمراهی است.
- وقتی انسان در مسیر اشتباه باشد، نمیداند چه کند.
- هدایت خداوند را از دست میدهد.
این افراد میدانند چه کاری درست است، اما انجامش نمیدهند.
خداوند به آنها الهام کرده است که:
- “این کار را انجام بده.”
- “در این مسیر پیش برو.”
اما آنها میگویند:
“نه، بگذار چند روزی خوش باشم.”
- بگذار فعلاً کار درست را انجام ندهم.
- بگذار چند صباحی این مسیر اشتباه را ادامه دهم.
موفقیت پایدار
چرا این اتفاق میافتد؟
چون برای موفقیت پایدار باید:
- ذهنیت و باورهای عالی بسازیم.
- به ندای قلب خود گوش کنیم.
- در مسیر هدایت خداوند قرار بگیریم.
خداوند قوانینی را در جهان هستی قرار داده است. اگر به این قوانین عمل کنیم، موفقیت، خوشبختی، و آرامش پایدار وارد زندگیمان خواهد شد.
ادامه بررسی آیات: آیه هجدهم
خداوند در آیه هجدهم میفرماید:
“صم بكم عمي فهم لا يرجعون”
“کرند، لالند، و کورند، بنابراین باز نمیگردند.”
مفهوم کر بودن و نشنیدن هدایت
این آیه درباره افرادی صحبت میکند که گمراهی را انتخاب کردهاند.
کرند یعنی به ندای قلبشان گوش نمیدهند.
بچهها، هدایتهای خداوند از جوانب مختلف به ما میرسد:
- گاهی یک آدم از کنار ما رد میشود و ما با او ارتباط میگیریم.
- گاهی یک ایده به ذهنمان خطور میکند.
- گاهی یک فرصت خوب برای سرمایهگذاری یا کار پیش میآید.
اما خداوند درباره این افراد میگوید:
“کرند.”
این یعنی آنها این هدایتها را نمیشنوند.
مثلاً:
- پیشنهادی کاری به آنها میشود، اما به آن توجه نمیکنند.
- خداوند آنها را هدایت میکند، اما نمیشنوند.
مفهوم لال بودن و گفتن یا نگفتن حقایق
لال بودن در اینجا به این معناست که:
- این افراد حقایق را نمیگویند.
- زیباییهای زندگی را نمیبینند و شکرگزاری نمیکنند.
- به جای دیدن نعمتها و ثروتها، دائماً در حال غر زدن و شکایت کردن هستند.
مثلاً میگویند:
- “آی جامعه اینطوری است.”
- “آی مملکت خراب است.”
- “آی مردم فلان هستند.”
- “آی شهر ما اینطوری است.”
- و مدام در حال گله و شکایت از دیگران و شرایط هستند.
این افراد زیباییهای خداوند را نمیبینند و هرگز از نعمتها و فرصتهایی که خداوند به آنها داده، سپاسگزار نیستند.
مفهوم کور بودن و ندیدن زیباییها
کور بودن یعنی این افراد:
- نعمتهای خداوند را نمیبینند.
- فرصتها را در زندگی خود نمیبینند.
- زیباییهای دنیا را نمیبینند.
- و در نتیجه، به جای شکرگزاری، در تاریکی گمراهی باقی میمانند.
نتیجهگیری
خداوند میفرماید که این افراد، به دلیل انتخاب مسیر گمراهی:
- کر هستند و هدایتهای خداوند را نمیشنوند.
- لال هستند و حقایق و زیباییهای زندگی را نمیگویند.
- کور هستند و نمیتوانند نعمتها و فرصتهای خداوند را ببینند.
این آیه به ما یادآوری میکند که:
- برای دریافت هدایت خداوند، باید شکرگزار باشیم.
- باید فرصتها و زیباییهای زندگی را ببینیم و به ندای قلبمان گوش دهیم.
خداوند در ادامه میفرماید:
“فهم لا يرجعون”
“بنابراین برنمیگردند.”
این آیه درباره کسانی است که میخواهند زندگی خود را تغییر دهند، اما دائماً در حال غر زدن و شکایت کردن هستند. به همین دلیل، هرچقدر هم به آنها بگویی مسیر درست چیست، برنمیگردند.
مثلاً کسی را تصور کنید که سالها در یک شغل مشغول به کار است و از شرایط شغلیاش ناراضی است. خداوند به قلب او الهام میکند و میگوید: “فلان فرصت برای تو وجود دارد، برو با فلانی تماس بگیر، این اقدام را انجام بده.” اما او هیچ اقدامی نمیکند. شاید سالها یک ایده برای کار جدید در ذهنش داشته باشد، بقیه به او پیشنهاد داده باشند، ولی باز هم کاری انجام نمیدهد.
چنین افرادی انگار فرصتها را نمیبینند. آنها در مسیر گمراهی هستند و به هدایت قلبی خود گوش نمیدهند. علاقهشان به یک مسیر خاص را نادیده میگیرند و به آن توجهی نمیکنند. مثلاً کسی که به کاری علاقهمند است اما در شغلی دیگر مشغول است، ممکن است بگوید: “درسته که به آن کار علاقه دارم، ولی الان از اینجا درآمد دارم. اگر این کار را ترک کنم، از کجا درآمد داشته باشم؟” چنین فردی چشمش به بنده خداست، نه به خداوند. او باور ندارد که اگر وارد مسیر علاقهاش شود، خداوند میتواند ثروت، برکت و نعمت را وارد زندگیاش کند.
این افراد به هدایتهای خداوند گوش نمیدهند، چون میترسند، شجاعت اقدام کردن ندارند و فکر میکنند اگر کاری را ترک کنند، چیزی بهتر جایگزین نمیشود. در نتیجه، خداوند میفرماید: “بنابراین برنمیگردند.” آنها به راه هدایت، مسیر خوشبختی و مسیر آسانی باز نمیگردند.
اگر میخواهید به مسیر خوشبختی و هدایت بازگردید، به ندای قلب خود گوش دهید، به هدایتهای خداوند اعتماد کنید و پا روی ترسهای خود بگذارید. باور داشته باشید که اگر وارد مسیر علاقهتان شوید و به الهامهای خداوند عمل کنید، ثروت و برکت وارد زندگیتان خواهد شد.
خب دوستان، بریم سراغ آیه بعدی:
“أو كصيب من السماء فيه ظلمات ورعد وبرق يجعلون أصابعهم في آذانهم من الصواعق حذر الموت والله محيط بالكافرين”
“یا همچون بارانی شدید از آسمان که در آن تاریکیها و رعد و برقی است، انگشتان خود را از بیم مرگ در گوشهایشان میگذارند، ولی خداوند بر کافران احاطه دارد.”
تحلیل آیه
در این آیه، خداوند دوباره با استفاده از یک تمثیل زیبا، تصویری را به نمایش میگذارد که نشاندهنده وضعیت کسانی است که گمراهی را انتخاب کردهاند.
این افراد همان کسانی هستند که:
- در مسیر اشتباه قرار دارند،
- هدایت خداوند را نمیپذیرند،
- و دوباره به مسیر گمراهی بازمیگردند.
تصویرسازی آیه
خداوند میفرماید که زندگی این افراد، یا مانند کسانی است که در معرض رگباری از آسمان قرار گرفتهاند.
- رگبار آسمان: میتواند نشاندهنده نعمتهای الهی باشد که بهصورت فراوان در زندگی آنها میبارد.
- تاریکی: نشاندهنده مسیر گمراهی است که در آن قرار گرفتهاند.
- رعد: میتواند نشاندهنده هشدارهای خداوند باشد که آنها را از مسیر اشتباه بازمیدارد.
- برق: میتواند نشاندهنده روشناییهای الهی یا هدایتهای خداوند باشد که لحظهای مسیر درست را به آنها نشان میدهد.
واکنش افراد گمراه
اما این افراد چه واکنشی نشان میدهند؟
خداوند میفرماید:
“یجعلون أصابعهم في آذانهم من الصواعق حذر الموت.”
آنها انگشتان خود را در گوشهایشان میگذارند، چرا؟
- از ترس آذرخش (هشدارهای خداوند)،
- و از بیم مرگ و نتایج اعمال اشتباهشان.
این افراد انگار خودشان را به نفهمیدن میزنند.
- در تاریکی مسیر گمراهی خود قرار گرفتهاند،
- نعمتها و هشدارهای خداوند را نمیپذیرند،
- و فکر میکنند اگر هدایتهای خداوند را نادیده بگیرند، نتیجه اعمالشان را نخواهند دید.
نتیجهگیری
خداوند در این آیه دوباره با یک تمثیل زیبا به ما نشان میدهد که:
- افراد گمراه، با وجود نعمتها، هشدارها، و هدایتهای الهی، باز هم در مسیر اشتباه خود باقی میمانند.
- آنها فکر میکنند که میتوانند نتیجه اعمال اشتباه خود را نبینند، اما خداوند میفرماید:
“والله محيط بالكافرين.”
“ولی خداوند بر کافران احاطه دارد.”
به زبان ساده، هیچکس نمیتواند از قوانین خداوند یا نتیجه اعمال خود فرار کند.
خیلی از افراد ممکن است بگویند:
“من قوانین موفقیت را میشناسم، حالا اگر یک بار، دوبار بنشینم غر بزنم یا گله و شکایت کنم، یا اخبار ببینم، یا با همسرم درباره نازیباییها صحبت کنم، مگر چه میشود؟”
اما بچهها، انگار همین افراد میخواهند برای لحظهای قوانین را دور بزنند. انگار میخواهند انگشت در گوشهایشان بگذارند و به هشدارهای خداوند توجه نکنند. خداوند به آنها میگوید:
“آقا جان، این مسیر را برو. این قدم بعدی است. تماس بگیر. این کار را انجام بده.”
اما میگویند:
“نه، من نمیشنوم. نمیخواهم فلان کار را انجام بدهم.”
انگار خودشان را به نفهمیدن میزنند.
خیلی از افراد مثل همین مثال هستند. کسی که خودش را به خواب زده، نمیشود بیدارش کرد.
آنها فکر میکنند که اگر انگشت در گوشهایشان بگذارند، دیگر نتایج اعمال اشتباهشان را نمیبینند.
اما خداوند در ادامه میفرماید:
“والله محيط بالكافرين.”
“و خداوند بر کافران احاطه دارد.”
قوانین جهان هستی قابل دور زدن نیستند
کافرانی که خداوند در این آیه به آنها اشاره میکند، همانهایی هستند که:
- حقیقت را نمیبینند.
- به هدایتهای خداوند توجه نمیکنند.
- هدایت را نمیپذیرند.
خداوند میفرماید:
“تو نمیتوانی قوانین را دور بزنی.”
مثلاً:
- اگر تمرکز تو روی نازیباییها باشد، نازیبایی بیشتری وارد زندگیات میشود.
- اگر تمرکز تو روی فقر باشد، فقر بیشتری را تجربه میکنی.
این یک قانون است.
باورها و نتایج
- اگر باورهای نامناسبی داشته باشی، به شرایط نامناسب هدایت میشوی.
- اگر باور فقر داشته باشی، به سمت فقر هدایت میشوی.
- اگر باور داشته باشی که رابطه سالم وجود ندارد، در زندگیات همین را تجربه خواهی کرد.
- اگر فکر کنی همسر خوب وجود ندارد یا دختر و پسر خوبی برای ازدواج نیست، دقیقاً به همین مسائل هدایت خواهی شد.
چرا؟ چون این یک قانون است:
“به هر آنچه باور داشته باشی و تمرکز کنی، همان وارد زندگیات میشود.”
اگر در مسیر اشتباه قرار بگیری، هیچوقت آن وعدههایی که خداوند داده است، مثل ثروت، نعمت، و رزق بیحساب، را تجربه نخواهی کرد.
احاطه خداوند بر قوانین
خداوند میفرماید:
“والله محيط بالكافرين.”
یعنی خداوند بر کافران و قوانین جهان هستی احاطه دارد.
این قوانین بر همه مردم احاطه دارند و هیچکس نمیتواند از آنها فرار کند.
هدف ما
هدف ما این است که:
- قوانین جهان هستی را پیدا کنیم.
- آنها را درک کنیم.
- و از این قوانین به نفع خودمان استفاده کنیم.
وقتی این قوانین را در زندگیمان به کار بگیریم، میتوانیم به خوشبختی و سعادت برسیم.
خب دوستان، بریم سراغ آیه بیستم از سوره بقره:
“يكاد البرق يخطف أبصارهم كلما أضاء لهم مشوا فيه وإذا أظلم عليهم قاموا ولو شاء الله لذهب بسمعهم وأبصارهم إن الله على كل شيء قدير”
“نزدیک است که برق چشمانشان را برباید. هرگاه بر آنان روشنی بخشد، در آن گام زنند و چون راهشان تاریک شود، بایستند. و اگر خدا میخواست، شنوایی و بیناییشان را میگرفت، که خداوند بر هر چیزی تواناست.”
این آیه، تصویری از زندگی کسانی است که در مسیر گمراهی هستند، اما خداوند میخواهد آنها را هدایت کند.
خداوند میفرماید:
“نزدیک است که برق چشمانشان را برباید.”
این بخش برای من خیلی جالب بود. انگار خداوند میخواهد بگوید که:
“ما اینقدر تلاش میکنیم آنها را هدایت کنیم که این نور هدایت نزدیک است چشمانشان را برباید.”
هدایت خداوند
خداوند برای هدایت این افراد، از روشهای مختلف استفاده میکند:
- ایدههایی که به ذهنشان میآید.
- صحبتهایی که از اطرافیانشان میشنوند.
- پسرعمویی که حرفی میزند.
- همکاری که میگوید: “فلان جا فرصتی هست.”
- کسی که دعوتشان میکند به یک سمینار.
- کتابی که میخرند و در زمینه موفقیت میخوانند.
خداوند از همه این راهها برای روشن کردن مسیر زندگی آنها استفاده میکند.
رفتار افراد گمراه
اما این افراد چگونه واکنش نشان میدهند؟
خداوند میفرماید:
“هرگاه بر آنان روشنایی بخشد، در آن گام زنند.”
یعنی هر وقت خداوند مسیری را برایشان روشن میکند، قدم کوچکی برمیدارند.
ولی به محض اینکه:
“راهشان تاریک شود، میایستند.”
یعنی وقتی به یک چالش، مشکل، یا شرایط سخت برخورد میکنند، متوقف میشوند.
تلاش بیپایان خداوند
خداوند اینقدر هدایت و روشنایی به زندگی این افراد میآورد که نزدیک است برق این نور چشمانشان را برباید.
اما:
- هرگاه کمی از مسیر مشخص شود، کمی جلو میروند.
- و به محض مواجهه با سختی، دست از تلاش برمیدارند.
مفهوم “اگر خدا میخواست”
در پایان آیه، خداوند میفرماید:
“و اگر خدا میخواست، شنوایی و بیناییشان را میگرفت.”
یعنی خداوند این توانایی را دارد که کاملاً آنها را از شنوایی و بینایی هدایت محروم کند.
اما این کار را نمیکند، چون خداوند میخواهد به آنها فرصت بدهد تا مسیر درست را پیدا کنند.
“إن الله على كل شيء قدير.”
“خداوند بر هر چیزی تواناست.”
گاهی در مسیر زندگی، چالشهایی به وجود میآید. مثلاً:
- در مسیر کسبوکار، ممکن است با یک مشکل روبهرو شویم.
- در مسیر ساختن رابطهای عاطفی زیبا با همسر یا پارتنر، سختیهایی پیش میآید.
- در مسیر کاهش وزن یا باشگاه رفتن، ممکن است بیحوصلگی یا دردهای عضلانی ما را متوقف کند.
خداوند میفرماید:
“هرگاه راهشان تاریک شود، میایستند.”
چقدر از انسانها اینگونهاند؟
مثلاً یک جوان تصمیم میگیرد وزن کم کند. او یک روز، دو روز، یا حتی یک هفته با انرژی و انگیزه به باشگاه میرود. خداوند او را هدایت کرده و وارد این مسیر شده است. اما روز چهارم یا پنجم که بدنش کمی درد میگیرد یا بیحوصلگی سراغش میآید، متوقف میشود و دیگر ادامه نمیدهد.
در مسیر کسبوکار هم همینطور است. کسی تصمیم میگیرد در کنار شغل فعلیاش، یک کار جدید راهاندازی کند.
- شاید بخواهد بازاریابی کند، محصولی تولید کند، یا فروشی انجام دهد.
- چند روز اول انگیزه دارد، اما روز چهارم یا پنجم که به اولین مشکل برخورد میکند، میگوید: “این کار برای من ساخته نشده است.”
- با اولین چاله و اولین مسئله، حرکتش متوقف میشود.
خداوند در این آیه میفرماید:
“و اگر خدا میخواست، شنوایی و بیناییشان را میگرفت.”
این یعنی خداوند میتوانست ابزارهای هدایت آنها را از آنها بگیرد.
شنوایی و بینایی، ابزارهای هدایت هستند.
اگر این ابزارها از کسی گرفته شود، دیگر نمیتواند هدایت خداوند را ببیند یا بشنود.
مفهوم “اگر خدا بخواهد”
وقتی میگوییم “إن شاء الله” (اگر خدا بخواهد)، به این معنی است که نتیجه اعمال خود ماست.
خدا برای ما چیزی نمیخواهد. هر نتیجهای که میبینیم، حاصل اعمال خود ماست.
- اگر در مسیر خیر باشیم، خیر برای ما پیش میآید.
- اگر در مسیر شر باشیم، شرایط شر و مشکلات به وجود میآید.
پس وقتی میگوییم “إن شاء الله” یعنی در راستای نتیجه اعمال خودمان است.
نتیجه بیتوجهی به هدایت
اگر کسی به هدایت خداوند توجه نکند، ممکن است این ابزارها (شنوایی و بینایی) از او گرفته شود.
مثلاً:
- کسی که وارد یک مسیر کسبوکار میشود و بعد از سه روز که مشتری پیدا نمیکند، میگوید: “این کار فایدهای ندارد.”
- یا کسی که میگوید: “از این راه نمیشود درآمد داشت.”
این افراد دیگر به هدایت خداوند توجه نمیکنند و متوقف میشوند.
خداوند میفرماید:
“و اگر خدا میخواست، شنوایی و بیناییشان را میگرفت.”
این یعنی اگر شما هدایت را نپذیرید و توجه نکنید، ابزارهای هدایت از شما گرفته میشود.
پیام آیه
این آیه به ما میگوید که:
- در مسیر زندگی، نباید با اولین چالش یا سختی متوقف شویم.
- شنوایی و بینایی هدایت را حفظ کنیم و از آنها استفاده کنیم.
- باور داشته باشیم که هدایت خداوند همیشه ما را به مسیر درست میبرد.
بچهها، اینجا وقتی خداوند میفرماید:
“و اگر خدا میخواست، شنوایی و بیناییشان را میگرفت”،
یعنی شنوایی و بینایی هدایت میتواند از انسان گرفته شود.
چقدر از افرادی را دیدهایم که دیگر در مسیر هدایت نیستند؟
- این افراد میگویند:
“دیگر نمیشود در این مملکت موفق شد. همین کاری که دارم، همین درآمدی که دارم، همین رابطهای که دارم، همین است. ما نمیتوانیم تغییر کنیم.” - این افراد شاید یک یا دو بار تلاش کرده باشند تا تغییر کنند، اما وقتی موفق نشدهاند، دیگر تسلیم شدهاند.
خداوند میفرماید که اگر کسی زیاد در مسیر گمراهی باشد و به هدایت توجه نکند، کمکم شنوایی و بیناییاش از او گرفته میشود.
- یعنی دیگر نمیتواند هدایت را بشنود.
- دیگر نمیتواند روشنایی و راه درست را ببیند.
مثالهایی از این موضوع
مثلاً:
- فردی بوده که میخواسته پولدار شود.
- شرایط خوبی برایش فراهم شده است.
- شاید شش ماه، یک سال یا دو سال سختی کشیده باشد.
اما به دلیل باورهای نادرست، نتوانسته کسبوکارش را به نتیجه برساند. حالا وقتی خداوند به او وعده رزق و روزی میدهد، او میگوید:
“نه بابا، دیگر نمیشود! آن موقع نشد، الان هم نمیشود.”
او باور دارد که:
- “فقط آنهایی که سرمایه دارند، موفق میشوند.”
- “فقط آنهایی که ارث و میراث دارند، به جایی میرسند.”
- “فقط آنهایی که به افراد خاصی وصل هستند، موفق میشوند.”
وقتی چشم و گوش هدایت بسته میشود
این افراد دیگر هدایت را نمیپذیرند، نمیبینند و نمیشنوند.
- خداوند برای آنها مسیرها و نشانههایی فراهم میکند، اما آنها این نشانهها را نمیبینند.
- این همان معنای “گرفته شدن شنوایی و بینایی هدایت” است.
هشدار به ما
به همین دلیل است که اگر ما:
- در مسیر نادرست قدم برداریم،
- و اگر به هدایت توجه نکنیم،
کمکم ممکن است ابزارهای هدایت ما گرفته شود.
مثلاً:
- یک موقعیت خوب به وجود میآید.
- ما یک بار، دو بار، یا سه بار تلاش میکنیم.
- وقتی موفق نمیشویم، میگوییم: “دیگر نمیشود!”
- دست از تلاش میکشیم و دیگر به هدایت توجه نمیکنیم.
این همان زمانی است که شنوایی و بینایی هدایت از ما گرفته میشود.
گاهی فردی به دلیل باورهای اشتباه یا قدم گذاشتن در مسیر نادرست، برای مدتی تلاش میکند اما نتیجه نمیگیرد.
مثلاً:
- چند وقتی در یک مسیر قدم برمیدارد و میبیند نمیشود،
- بعد کلاً ول میکند و میگوید: “من دیگر نمیخواهم! من دیگر گذاشتم کنار! من میخواستم، اما نشد.”
حالا یک ماه یا دو ماه بعد، وقتی یک پیشنهاد جدید به او میشود، میگوید:
“نه، من دیگر نیستم. من دیگر نمیخواهم.”
این دقیقاً نشانه بارز این است که اگر کسی زیاد در مسیر اشتباه قدم بردارد، ابزارهای هدایت، یعنی شنوایی و بینایی، از او گرفته میشود.
وقتی هدایت دیگر دیده نمیشود
اگر کسی برای مدتی به هدایت توجه نکند، شرایطی پیش میآید که دیگر فرصتها را نمیبیند.
مثلاً:
- فرصتی برای سرمایهگذاری،
- فرصتی برای ایجاد یک کسبوکار،
- فرصتی برای پرورش اندام،
- فرصتی برای افزایش سلامتی،
- یا حتی فرصتی برای بهتر کردن رابطهاش با اطرافیان.
این فرصتها جلوی چشم اوست، اما دیگر آنها را نمیبیند.
چرا؟
چون ابزارهای هدایت، یعنی شنوایی و بینایی، از او گرفته شدهاند.
مراقب مسیر اشتباه باشیم
باید مواظب باشیم که در مسیر اشتباه زیاد قدم برنداریم.
- اگر یک بار یا دوبار اشتباه کردیم، اشکالی ندارد.
- قرار نیست نتیجه آن اشتباه دائمی باشد.
اما مهم این است که به مسیر درست برگردیم.
- از هدایتهای خداوند استفاده کنیم.
- در مسیر درست قرار بگیریم.
چرا؟
چون اگر زیاد در مسیر اشتباه و گمراهی بمانیم، ممکن است:
- کلاً در مسیر اشتباه گیر کنیم.
- و برگشتن به مسیر درست سختتر و سختتر شود.
در زمان چالشها ادامه بده
هر وقت خداوند مسیرت را روشن کرد، قدم بردار.
اگر در جایی، مسیر تاریک شد، چالش یا مسئلهای به وجود آمد:
- ناامید نشو.
- ادامه بده.
- به هدایت توجه کن.
دوباره حرکت کن، دوباره عمل کن، و دوباره ادامه بده.
سپاسگزاری در مسیر هدایت
وقتی مسیرت تاریک میشود، ناامید نشو و سپاسگزار خداوند باش.
- با شکرگزاری، دوباره هدایت میشوی.
- و دوباره در مسیر درست قرار میگیری.
این نکته بسیار مهم است:
- هر وقت چالشها و سختیها پیش آمد، خداوند را سپاسگزار باش،
- و با ایمان و توجه به هدایت، به جلو حرکت کن.
خداوند در ادامه میفرماید:
“و لو شاء الله لذهب بسمعهم وأبصارهم إن الله على كل شيء قدير”
یعنی اگر خدا میخواست، شنوایی و بیناییشان را میگرفت. خداوند بر همه چیز تواناست.
این آیه نشان میدهد که قوانین جهان هستی و کائنات تحت فرمان خداوند است و بر همه چیز احاطه دارد. تو نمیتوانی این قوانین را دور بزنی، چون خداوند میفرماید:
“إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.”
بریم سراغ آیه بیست و یکم:
“يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ”
خداوند در این آیه به همه مردم خطاب میکند و میگوید: “ای مردم، پروردگارتان را که شما و کسانی که پیش از شما بودند آفریده است، پرستش کنید. باشد که به تقوا گرایید.”
اینجا خداوند نمیگوید “ای مسلمانان” یا “ای مردم عربستان” یا “ای قوم خاص”. خطاب به همه مردم جهان است. پروردگاری که همه ما را آفریده، کسانی که قبل از ما بودند را آفریده، و فرمانروای کل جهان هستی است. خداوند میفرماید که او را بپرستید.
در ادامه خداوند هدف از این پرستش را بیان میکند: “لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ” یعنی باشد که به تقوا گرایید. تقوا به معنای حفاظت از خود در برابر اشتباهات و خطاهاست. تقوا یعنی کنترل ذهن، رفتار و جسم. یعنی مراقبت از خود برای جلوگیری از نتایج اشتباه.
خداوند میخواهد بگوید که شما دارای اراده و قدرت تفکر هستید. میتوانید کار درست انجام دهید یا اشتباه کنید. اما هدف خلقت این است که به تقوا برسید و از خود مراقبت کنید. تقوا به معنای ترس نیست، بلکه به معنای توانایی کنترل خود و هدایت خود به مسیر درست است.
خوب، توی آیه بعد بریم گوش کنیم:
“الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ”
خداوند میفرماید:
“الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا”
یعنی همان خدایی که زمین را برای شما فرشی قرار داد.
“فِرَاش” به معنای یک محل نرم، آرام و خوب است.
خداوند میگوید که زمین را برای شما آفرید تا بتوانید به راحتی زندگی کنید.
“وَالسَّمَاءَ بِنَاءً”
و آسمان را به عنوان یک بنای مستحکم آفرید.
“وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً”
و از آسمان آبی فرستاد.
“فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ”
و به واسطه آن آب، از میوهها رزقی برای شما بیرون آورد.
نکاتی درباره آیه
خداوند در این آیه میفرماید که زمین را به گونهای قرار داده که برای زندگی شما مناسب باشد. “فِرَاش” نشان میدهد که زمین محلی آرام و نرم برای سکونت انسان است.
در ادامه، خداوند به آسمان اشاره میکند و میفرماید که آن را بنایی محکم قرار داد. سپس میگوید که از آسمان آبی فرستاد و به واسطه این آب، میوهها و رزقی برای شما به وجود آورد.
این نکته خیلی جالب است که خداوند به آغاز حیات اشاره میکند. میفرماید:
- زمین بوده،
- سپس آسمان به وجود آمده،
- و بعد از آسمان، باران آمده و حیات شکل گرفته.
میگوید که رزق و روزی شما از طریق میوهها و گیاهانی است که به واسطه این آب ایجاد شدهاند.
این میتواند نشانهای از اعجاز علمی قرآن باشد، چون این نکات در ۱۴۰۰ سال پیش، درک عمیقی از چگونگی آغاز حیات را نشان میدهد.
و در ادامه خداوند میفرماید:
“فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ”
“پس برای خداوند شریکانی و همتایانی قرار ندهید، در حالی که خودتان هم میدانید.”
“أنداد” به معنای شریک یا همتا است. خداوند میفرماید:
- در حالی که میدانید تمام این زمین، آسمان، آب و میوههایی که برای شما قرار دادیم، از جانب ما بوده است، برای خداوند شریک قرار ندهید.
خداوند تأکید میکند که این جهان هستی، با تمام نعمتها و برکتهایش، شانسی به وجود نیامده است.
“وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ” یعنی خودتان هم میدانید که همه اینها از جانب خداوند است و نباید برای او شریکی قائل شوید.
آیه بعد: آیه ۲۳ سوره بقره
بریم سراغ آیه بعد:
“وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ”
خداوند میفرماید:
“اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم (یعنی قرآن) شک دارید، پس سورهای مانند آن بیاورید، و گواهان خود را غیر از خداوند به کمک بخوانید، اگر راست میگویید.”
تحلیل آیه
خداوند در این آیه، افرادی را که به قرآن شک دارند، به چالش میکشد.
میگوید:
“اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید…”
- یعنی اگر به این کتاب که بر پیامبر نازل شده شک دارید،
- اگر فکر میکنید این کتاب از جانب خداوند نیست،
- اگر میگویید این کتاب را خود پیامبر نوشته،
خداوند میفرماید:
“اشکالی ندارد، شک دارید؟ خوب، بیا چالشی داشته باشیم.”
چالش خداوند برای کسانی که شک دارند
خداوند در ادامه میفرماید:
“فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ”
“یک سوره مانند این کتاب بیاورید.”
- اگر فکر میکنید این کتاب، از جانب خداوند نیست و پیامبر خودش آن را نوشته،
- پس شما هم سورهای مانند آن بیاورید.
و بعد میگوید:
“وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ”
“گواهان و حامیان خود را، غیر از خدا، بیاورید.”
“شُهَدَاءَكُمْ” به معنای گواهان یا حامیان است.
یعنی اگر راست میگویید و شک دارید:
- گواهان و حامیان خود را که میتوانند به شما کمک کنند،
- غیر از خدا، به کمکتان بیاورید.
در پایان میفرماید:
“إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ”
“اگر راست میگویید.”
در ادامه خداوند میفرماید:
“فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ”
حالا خداوند نتیجهگیری میکند.
در آیه قبل گفت:
- اگر شک دارید،
- یک سوره مانند قرآن بیاورید.
- هر کسی را هم میخواهید، به کمکتان بیاورید.
اما حالا میفرماید:
“فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا”
“اگر چنین کاری نکردید…”
و بعد تأکید میکند:
“وَلَنْ تَفْعَلُوا”
“و هرگز نمیتوانید چنین کاری انجام دهید.”
چالش بیپاسخ قرآن
این ادعای خداوند که:
“اگر شک دارید، یک سوره مثل قرآن بیاورید.”
هنوز بعد از ۱۴۰۰ سال کسی نتوانسته است به آن پاسخ دهد.
حتی یک سوره به زیبایی، بلاغت، و بدون اشتباه، مانند قرآن نوشته نشده است.
اعجاز حفظ قرآن
یکی از معجزات بزرگ قرآن این است که:
- این کتاب، از ۱۴۰۰ سال پیش تا به امروز، یک نسخه واحد باقی مانده است.
- هیچ تغییری در آن به وجود نیامده است.
این خیلی جالب است که:
- نسخههایی که از زمان پیامبر در موزههای مختلف نگهداری میشوند،
- با نسخههای دیجیتال امروزی در سال ۲۰۲۵، هیچ تفاوتی ندارند.
حتی:
- یک کلمه جابجا نشده است.
- یک آیه جابجا نشده است.
- آیهای از وسط قرآن، به اول یا آخر منتقل نشده است.
این نظم و حفظ قرآن در طول زمان، خودش یکی از بزرگترین معجزات این کتاب است.
پیام آیه
خداوند در این آیه میگوید:
- اگر ادعا دارید که میتوانید چیزی مثل قرآن بیاورید،
- پس این کار را انجام دهید.
اما تأکید میکند:
“وَلَنْ تَفْعَلُوا”
“هرگز نمیتوانید چنین کاری کنید.”
این بیان قدرت و اعجاز قرآن را نشان میدهد.
خداوند میفرماید: اگر نمیتوانید (و مطمئن باشید که نمیتوانید):
“فَاتَّقُوا النَّارَ”
“پس از آتشی بترسید که هیزمش انسانها و سنگها هستند، و برای کافران آماده شده است.”
من بهت گفتم اگر نتونستی و هرگز نمیتونی، حالا نتیجه چی میشه؟ خداوند میفرماید: از آن آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند، بترسید. این آتش برای کافران آماده شده است.
اینجا بچهها من یادآوری کنم که خداوند داره از زبان تمثیل استفاده میکنه. یعنی برای نشان دادن نتیجه اعمال اشتباه، یک تصویر رو به نمایش میذاره. واقعاً اینطور نیست که یه جایی یک آتشی باشه که سوختش مردم و سنگها باشن و همینطوری مردم و سنگها دارن میسوزند. خداوند هم اونجا نشسته و داره کیف میکنه و میگه: “حالا فلان کار رو کردی، حالا بسوز، حالا عذاب بکش، حالا بفهم از کجا و چطوری عذابت میدم.”
نه، اصلاً همچین چیزی نیست.
قرار نیست یه جایی باشه که یه آتشی باشه، مردم اونجا بسوزند، دوباره زنده بشن و دوباره بسوزند.
نه آقا جان، خداوند میفرماید:
اگر در مسیر اشتباه باشی، اگر شک داشته باشی، اگر این کار را هرگز نتونی انجام بدی، اگر در مسیر گمراهی باشی، “فَاتَّقُوا النَّارَ”.
تازه اینجا گفته بترسید از آن آتشی که سوختش مردم و سنگها هستند. اما بچهها، به معنای ترس نیست.
میگوید از خودت محافظت کن!
تو رو خدا، از آن آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند، محافظت کن.
حالا چرا میگه سوختش مردمان و سنگها؟
چون میخواد شدت رنج رو نشون بده که میتونه به زندگی انسان وارد بشه. گفتم بچهها، ریشه عذاب به معنای رنج هست. اصلاً همین آتش، قبول؛ آتش رنج داره دیگه.
یعنی شما دستت رو بذاری روی بخاری، یه حرارت و گرمایی هست، دستت میسوزه، درسته؟ نتیجه عمل خودت بوده دیگه. دستت رو گذاشتی روی بخاری، دستت سوخت. یعنی یک عملی انجام دادی، یک عکسالعملی رو دریافت کردی. هر کار اشتباهی، یک عکسالعملی داره.
حالا در مسیر اشتباه که باشی، رنجها میتونه چی باشه؟
رنج میتونه فقر باشه.
رنج میتونه احساسات بد باشه، مثل حسرت، اضطراب، یا استرس.
رنج میتونه به هم خوردن رابطه عاطفی باشه.
رنج میتونه برهم خوردن سلامتی باشه.
مثلاً وقتی قدر بدنتو ندونستی، دچار اعتیاد شدی، یا مواد مخرب استفاده کردی، یا فلان مواد روانگردان مصرف کردی، نتیجهاش میشه رنج از دست دادن سلامتی.
یا مثلاً در مسیر درست نبودی، کسب و کارت رو بر مبنای درستی نساختی.
کیفیت کارت رو نبردی بالا.
چند بار از مردم پول نزول گرفتی، یا دروغ گفتی، یا کار اشتباهی انجام دادی.
خب نتیجهاش این میشه که یک رنجی رو تجربه میکنی؛ مثلاً از دست دادن کسب و کار یا ورشکستگی.
وقتی به هدایت خداوند توجه نکنی، اون رنجها وارد زندگی میشن.
بنابراین، رنجها و عذابها نتیجه اعمال خود ماست.
حالا بخشش که توی این دنیاست، واضح و مشخصه.
اما بخشش که توی اون دنیاست، ما نمیدونیم چه جوریه.
خداوند برای اینکه این رنجها رو به نمایش بذاره، تصویرسازی میکنه.
میگه رنجها اینقدر میتونن زیاد باشن که انگار سوختش مردمان و سنگها هستند.
میخواد بگه شدت این عذاب و رنج اینطوریه.
اینجا من یاد چی افتادم؟
وقتی این آیه رو میخوندم، یاد دوران کارشناسی پرستاری خودم افتادم. زمانی که دانشجو بودم و بعد از فارغالتحصیلی یکی دو ماهی در این حوزه فعالیت کردم. حالا چه در همان زمان دانشجویی و چه بعد از اون، توی فضای بیمارستان بودم.
فکر میکنم این اتفاق مربوط به دوران دانشجویی بود. یکی از شیفتها، یه فردی رو از اتاق عمل آوردند. ایشون خیلی درد داشت و پزشک اومد کنارش. این شخص همینجوری داشت داد میزد و میگفت:
“انگار آب جوش داخل شکمم ریختن! اینقدر درد داره! اینقدر میسوزه! انگار آتیش گرفته درونم!”
حالا آیا واقعاً آتیش گرفته بود؟
آیا واقعاً آب جوش داخل شکمش ریخته بودن؟
نه، اینطور که نبود.
او داشت دردش رو توصیف میکرد. میخواست حس خودش رو بیان کنه تا مسکنی براش تجویز بشه و دردش آرومتر بشه.
اینجا خداوند هم برای نشون دادن رنج و درد، از زبان تمثیل استفاده میکنه.
میخواد میزان دردی رو نشون بده که میتونه حاصل اعمال اشتباه باشه و وارد زندگی انسان بشه.
برای همین از کلماتی مثل:
“آتش”، “سوختن”، “زبان کشیدن” و “آتش خودتون رو محافظت کنید” استفاده میکنه.
رنجهایی مثل:
- کینه، نفرت، استرس، اضطراب، حسادت، افسردگی و حال خوب نداشتن،
همه اینها رنجهایی هستن که میتونن به انسان وارد بشن.
حالا این رنجها، نتیجه اعمال اشتباه خودمونه.
و این رنجها، علاوه بر این دنیا، ممکنه در زندگی پس از مرگ هم ادامه داشته باشه.
اما نکته اینجاست:
هر وقت در طول مسیر، به خودت برگردی، روی خودت کار کنی، و برگردی به مسیر هدایت، میتونی جلوی این رنجها رو بگیری.
بنابراین خداوند، همچین جاهایی که داره برای ما تصویرسازی میکنه، باید بدونید و در نظر داشته باشید که اینها تنها نشاندهنده نتیجه اعمال خود انسانه.
هر عملی یک عکسالعملی داره.
اگر دستت رو روی بخاری بذاری، دستت میسوزه.
اگر من یک عمل اشتباه انجام بدم، خب طبیعتاً نتیجهاش رو هم میبینم.
اگر در مسیر گمراهی باشم،
اگر پا روی ترسهام نذارم،
اگر شجاعت نداشته باشم و از دایره امن خودم بیرون نیام،
اگر خداوند به قلبم الهام کرده که:
“فلان کار رو انجام بده، فلان مسیر رو برو، با فلان آدم صحبت کن”
و من انجامش ندم،
خب طبیعتاً توی همون مسیر قبلی خودم گیر میکنم.
طبیعتاً درآمدم افزایش پیدا نمیکنه.
طبیعتاً شرایط زندگیام عوض نمیشه.
اگر خداوند به من هدایت کرده که:
“برو با فلانی صحبت کن، این رابطه عاطفی رو شروع کن، با فلانی ازدواج کن”
ولی من انجامش نمیدم و به یک آدم دیگه وابسته میمونم،
اون آدمی که هر روز داره به زندگی من آسیب میزنه،
خب نتیجهاش معلومه:
- شکست عاطفی،
- شکست عشقی،
- رابطهای که خوب نیست،
- و کلی مسائل دیگه که وارد زندگی انسان میشه.
قبول داری که اینها همه رنجه؟
این رنجها در واقع نتیجه طبیعی رفتارها و اعمال خود انسانه.
حالا این رنجها برای چه کسانی است؟
“لِلْكَافِرِينَ”
برای کسانی که به هدایت خداوند توجه نمیکنند، یا اگر توجه میکنند، بهش عمل نمیکنند.
کافر یعنی چی؟
کافر کسیه که یک حقیقت رو میدونه ولی قبول نمیکنه.
میدونه که فلان کار اشتباهه، ولی انجامش میده.
یا میدونه چه کاری درسته، ولی اون کار درست رو انجام نمیده.
این هم از مطالعه صفحه چهارم قرآن کریم، از آیه هفدهم تا آیه بیستوچهارم سوره بقره.
با همدیگه این آیات رو تحلیل و بررسی کردیم و مطالعه کردیم.
امیدوارم از این مطالب لذت برده باشید.
و امیدوارم که بتونیم از این مفاهیم در زندگی واقعی خودمون استفاده کنیم، بهشون عمل کنیم، و نتایجش رو هم ببینیم.
خیلی دوست دارم که تجربیات، دیدگاهها و نظرات خودتون رو در قسمت کامنتها بنویسید.
حتماً این کارو انجام بدید چون:
- اولاً ردپایی از خودتون به جا میذارید،
- شروع به نوشتن میکنید که خودش باعث میشه تجربیاتتون رو بهتر به یاد بیارید،
- این یه تمرین عملی برای شما میشه،
- و باعث میشه تفکر بیشتری در مورد این موضوعات داشته باشید.
همینطور نظرات و دیدگاههای شما میتونه به دوستان دیگه هم کمک کنه و یک فرکانس جمعی ارسال بشه.
من هم مشتاقم که نظرات شما رو در قسمت دیدگاهها بخونم.
امیدوارم هرجا هستید، شاد، سالم، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.