به نام خداوند مهربان 🌟
امروز میخواهم دربارهی موضوعی صحبت کنم که به نظرم یکی از مسائل اساسی در بهبود روابط ما با عزیزانمان است. تجربهای که دیروز در زندگی یکی از اطرافیانم دیدم، باعث شد تصمیم بگیرم این مطلب را با شما به اشتراک بگذارم.
این نکته مهم اگر در روابطمان رعایت شود، میتواند روابط ما را با دوستان، عزیزان، پدر و مادر، خواهر و برادر یا حتی همسرمان عاشقانهتر و دوستداشتنیتر کند. ❤️ اما اگر به این موضوع توجه نکنیم، روابط ما عطر و بوی خوبی نخواهد گرفت و در نهایت ممکن است از آن لذتی نبریم.
اما این موضوع چیست؟
من اسمش را گذاشتهام: «رفتار طلبکارانه یا بدهکارانه در روابط».
این یعنی چه؟ اجازه بدهید با یک داستان واقعی توضیح بدهم:
چند روز پیش، ما در سفری بودیم که یکی از دوستان صمیمیام همراه همسرش نیز حضور داشت. متأسفانه، یک رفتار خاص در طول سفر باعث شد که این زوج نتوانند از تجربهی سفر لذت ببرند.
بعد از سفر، دوستم به سراغ من آمد و دربارهی مسئلهای که پیش آمده بود صحبت کرد. او توضیح داد که همسرش و حتی خودش گاهی حس طلبکارانهای نسبت به شریک عاطفیشان دارند.
مثلاً چه چیزی رخ داده بود؟
دوستم گفت: «وقتی بیرون میرویم، همسرم از من توقع دارد که هر جا او میرود، من هم همراهش باشم. از من میخواهد مرتب از او عکس بگیرم، فیلم بگیرم و تمام مدت فقط به او توجه کنم. اگر حتی یکبار این کارها را انجام ندهم، ناراحت میشود و غر میزند.»
این توقعات بیش از حد و حس طلبکاری باعث میشود جذابیت رابطه به مرور کاهش یابد و حتی دلخوریهای کوچک و بزرگ ایجاد شود.
چرا این حس رایج است؟
نکتهای که متوجه شدم این است که این حس فقط مختص به این زوج نبود. وقتی دقیقتر به موضوع نگاه کردم، دیدم چنین حسی در حدود ۹۵ درصد از افراد وجود دارد.
مشکل اصلی چیست؟
ما اغلب انتظار داریم دیگران رفتارهایی را انجام دهند که دوست داریم و این توقع را بارها و بارها به آنها بیان میکنیم. این کار میتواند اثرات مخربی بر روابطمان بگذارد:
- روابط سرد و آسیبپذیر میشوند.
- حس عاشقانه و صمیمانه از بین میرود.
- دلخوری و نارضایتی جایگزین عشق میشود.
یک مثال رایج:
برخی افراد از شریک عاطفیشان توقع دارند که وقتی به خانه میآیند، غذا آماده باشد، خانه مرتب باشد یا کارهایی که دوست دارند دقیقاً همانطور که انتظار دارند، انجام شود. این توقعات به شکل نانوشتهای به وظایف طرف مقابل تبدیل میشوند. اگر این خواستهها برآورده نشود، رفتار افراد تغییر میکند و این تغییر رفتار میتواند روابط را به شدت تحت تأثیر منفی قرار دهد.
تجربه شخصی من
این نوع رفتارها را بارها در زندگی خودم هم دیدهام؛ هم در رفتار پدرم و هم در اطرافیانم. وقتی به روابط خودم نگاه کردم، متوجه شدم که سالهاست ارتباطم با مادرم بسیار بهتر از ارتباطم با پدرم است. البته همیشه آگاهانه تلاش کردهام که ارتباطم با پدرم را نیز بهبود بدهم و روابطمان را به یک رابطه عاشقانه و دوستداشتنی تبدیل کنم.
اما وقتی عمیقتر فکر کردم، دیدم از همان کودکی ارتباط من با مادرم بسیار صمیمیتر بوده است. چرا؟
وقتی دقیق بررسی کردم، متوجه شدم که پدرم گاهی رفتارهای طلبکارانهای داشت. او توقعاتی از من داشت که باید سریع انجام میشدند و اگر این توقعات برآورده نمیشد، یا پرخاشگری میکرد یا رابطهاش با من کمی سردتر میشد.
در مقابل، مادرم هیچوقت این حس را در من ایجاد نمیکرد. من از انجام کارهایی که او میخواست لذت میبردم و با عشق آنها را انجام میدادم. اما کارهایی که پدرم از من میخواست، اغلب یا انجام نمیدادم یا طوری انجام میدادم که اصطلاحاً «ماستمالی شود».
این موضوع را دقیقتر بررسی کردم و دیدم این الگو در روابط ما با تمام اطرافیانمان هم تکرار میشود.
چرا توقعات باعث تخریب روابط میشوند؟
گاهی اوقات، مثلاً در سفر، چند عکس یا فیلم از دوستانمان میگیریم یا غذایی برای آنها درست میکنیم. بعد، توقع داریم که آنها هم بهنوعی این کار ما را جبران کنند. اما این توقعات اغلب باعث میشود ارتباطات ما از آن حالت لذتبخش و آرام خارج شود.
راز یک ارتباط موفق چیست؟
هر کاری که انجام میدهیم، باید به این دلیل باشد که حس خوبی به خودمان میدهد.
یک مثال ساده:
یک مادر وقتی برای فرزندانش آشپزی میکند، اگر با این حس انجام دهد که از آشپزی لذت میبرد و میخواهد این حس خوب را به دیگران منتقل کند، نتیجه بسیار دلپذیرتر خواهد بود. اما اگر با توقع اینکه «چون من این کار را کردهام، پسرم یا همسرم هم باید فلان کار را برایم انجام دهد»، وارد عمل شود، نهتنها خودش احساس خوبی نخواهد داشت، بلکه ارتباطش با اطرافیان هم به مرور تحت تأثیر منفی قرار میگیرد.
چرا توقعات بیش از حد زیانبار است؟
بسیاری از مردان این ذهنیت را دارند که چون تمام روز کار میکنند، وقتی به خانه میآیند همه چیز باید کامل و مرتب باشد. درست است که این خواستهها طبیعی هستند، اما اگر به شکل طلبکارانه مطرح شوند و در صورت برآورده نشدن، باعث دلخوری شوند، نهتنها مشکلی حل نخواهد شد، بلکه احساس منفی در محیط خانه ایجاد میشود.
تکرار یک اشتباه رایج:
خیلیها معتقدند که باید دائماً به دیگران بگویند چه توقعاتی از آنها دارند تا رفتار موردنظرشان را ببینند. اما این کار معمولاً نتیجه عکس میدهد.
طبق قوانین ذهنی:
وقتی بر روی ویژگیهای منفی دیگران تمرکز کنیم:
- نهتنها آن ویژگیها کاهش پیدا نمیکنند.
- بلکه روزبهروز بیشتر هم میشوند.
تمرکز بر نکات منفی، روابط را تخریب میکند
چقدر پیش آمده که مادری مدام به فرزندش غر بزند: «اینقدر شر و شور نباش»، «این کار را نکن»، «آن کار را نکن»، «وقتی بیرون میروی، این لباس را بپوش». نتیجهی چنین رفتارهایی چیست؟ معمولاً کودک بیشتر از قبل همان رفتارها را تکرار میکند.
دلیل این اتفاق چیست؟
وقتی روی رفتارهای منفی دیگران تمرکز کنیم، نه تنها آن رفتارها از بین نمیروند، بلکه تقویت هم میشوند. به همین دلیل، داشتن توقعات بیجا و تکرار دائمی آنها هیچ کمکی به بهبود روابط نمیکند. اگر این روش مؤثر بود، تا حالا جواب داده بود.
تأثیر توقعات در کاهش کیفیت رابطه
وقتی دیگران به دلیل توقعات ما کاری را انجام میدهند، معمولاً این کار را بدون حس خوب انجام میدهند. این نوع عملکرد کیفیت رابطه را به شدت کاهش میدهد و در نهایت، این ارتباطات به جایی نمیرسند.
در روابط دوستانه چه اتفاقی میافتد؟
در روابط دوستانه هم این موضوع صدق میکند. افراد وقتی مدام از دوستانشان طلبکار هستند و میگویند:
- «چرا فلان روز نیامدی پیش من؟»
- «چرا زنگ نزدی؟»
- «یعنی شماره من را پاک کردی؟»
- «یعنی من را فراموش کردی؟»
این تکرارها و شکایتها باعث میشود دوستان از آنها فاصله بگیرند. چنین رفتارهایی نهتنها مؤثر نیستند، بلکه نتیجهی عکس دارند.
چگونه روابط بهتری داشته باشیم؟
اگر میخواهید روابط عاشقانه یا دوستانهی خوبی داشته باشید، بهتر است از رفتارهایی که دوست دارید و طرف مقابل انجام میدهد، قدردانی کنید. بهجای گلایه و طلبکاری، روی جنبههای مثبت رفتار دیگران تمرکز کنید. این رویکرد باعث میشود نهتنها رفتارهای دلخواه شما بیشتر شود، بلکه ارتباطتان نیز قویتر و صمیمانهتر شود.
رفتار بدهکارانه؛ روی دیگر سکه
در مقابل، برخی افراد طلبکار نیستند اما بیشازحد بدهکارانه رفتار میکنند. این افراد معمولاً عزتنفس پایینی دارند و ارزشمندی خود را در گرو خدمت به دیگران میبینند. بهجای توجه به خودشان، همه چیز را برای همسر، فرزند، یا دوستانشان قربانی میکنند.
یک مثال رایج:
برخی افراد تصور میکنند که حتی اگر خسته باشند، باید ساعت ۲ نصفه شب از خواب بیدار شوند، برای همسرشان سفره پهن کنند یا کارهایی را انجام دهند که در نهایت به عزتنفس خودشان لطمه میزند. این رفتارها نهتنها درست نیستند، بلکه احساس بیارزشی را نیز به همراه دارند.
یک تجربه شخصی
یکی از همکارانم روزی به من گفت:
«آقای تاجآبادی، واقعاً خسته شدهام. هرچقدر تلاش میکنم، هیچکس قدر من را نمیداند. هر روز وقتی از سر کار به خانه میروم، ساعتها در آشپزخانه هستم و چند نوع غذای مختلف درست میکنم؛ مثلاً برای همسرم که گوشت قرمز دوست دارد، یک غذا درست میکنم. دخترم ماکارونی دوست دارد، برای او هم جداگانه غذا درست میکنم. دیروز چهار بار سفره پهن کردم؛ یکبار ساعت دوازده برای همسرم، یکبار ساعت یک برای پسرم، و دوباره ساعت دو برای دخترم. دیگر از این کارها خسته شدهام.»
از او پرسیدم: «چرا این کارها را انجام میدهی؟ آیا احساس ارزشمندی خودت را پیدا نکردهای؟»
این فرد داشت خودش را قربانی میکرد و نتیجه چه بود؟ نهتنها کسی قدردانش نبود، بلکه اگر یک روز غذا مطابق میل همسر یا فرزندانش نبود، آنها شکایت میکردند.
چرا برای خودمان ارزش قائل نیستیم؟
یکی از دوستانم که مدام خودش را برای خانوادهاش قربانی میکرد، روزی ناراحت به من گفت:
«همسرم به من گفت: چرا فلان کار را کردی؟ چرا این غذا اینطور شده؟ دیشب تا صبح از ناراحتی خوابم نبرد.»
به او گفتم: «این اتفاق کاملاً تقصیر خودت است. وقتی چهار بار سفره پهن میکنی و از خودت میزنی تا دیگران راحت باشند، نباید انتظار داشته باشی که قدر تو را بدانند. دیگران زمانی قدر تو را میدانند که خودت برای خودت ارزش قائل باشی.»
چگونه دیگران برای ما ارزش قائل میشوند؟
به او توضیح دادم: اگر قاطعانه به دیگران بگویی: «من هم انسان هستم و وظیفه ندارم چهار بار برای شما زحمت بکشم یا چند غذای متفاوت درست کنم»، این پیام قوی را منتقل میکنی که تو هم ارزشمند هستی.
نکته کلیدی:
وقتی ما برای خودمان ارزش قائل باشیم، دیگران هم برای ما ارزش قائل میشوند.
چرا عزتنفس در روابط مهم است؟
اگر عزتنفس و احساس ارزشمندیمان را بالا ببریم:
- دیگران به ما احترام بیشتری خواهند گذاشت.
- کیفیت روابطمان بهتر میشود.
اما هر چه بیشتر فداکاری کنیم و از خودمان بزنیم، دیگران این کارها را وظیفه ما میدانند.
جالب اینجاست که اگر حتی یک بار از انجام این وظایف سر باز بزنیم، ممکن است روابطمان آسیب ببیند.
خطای رایج در روابط زوجهای جوان
این موضوع بهویژه برای زوجهای جوان هم صدق میکند. برخی خانمها بعد از ازدواج حس مادرانهای پیدا میکنند و سعی میکنند بیش از حد دلسوزی کنند.
اشتباه کجاست؟
آنها تصور میکنند اگر از خودشان بزنند و بیشتر برای همسرشان کار کنند، عشق بیشتری دریافت خواهند کرد. اما این تصور اشتباه است.
تعادل در روابط عاشقانه
وقتی شما چند بار از خودتان بکنید و این کارها را برای طرف مقابل انجام دهید، این رفتار بهمرور به یک وظیفه تبدیل میشود. این کار در نهایت:
- احساس بدی در شما ایجاد میکند.
- نارضایتی و دلخوری در رابطه به وجود میآورد.
راهحل:
روابط تنها زمانی عاشقانه و پایدار میمانند که تعادل وجود داشته باشد. هر دو طرف باید:
- ارزشمندی و عزتنفس خود را حفظ کنند.
- به صورت برابر در کنار هم زندگی کنند.
اگر در روابطتان تعادل داشته باشید، روز به روز لحظات زیباتری را در کنار عزیزانتان تجربه خواهید کرد.
جمعبندی
این ماجرا نتیجهی سفری بود که در آن بسیار خوش گذراندیم. برفبازی کردیم، لحظات شاد و خاطرهانگیزی داشتیم، اما همین تجربه باعث شد که به این موضوع مهم فکر کنم و آن را با شما به اشتراک بگذارم.
اگر میخواهید روابط بهتری با عزیزانتان داشته باشید، باید روی عزتنفس و ارزشمندی خود کار کنید و در روابطتان تعادل را حفظ کنید. هر چقدر درک، احترام و قدردانی متقابل در روابط بیشتر باشد، صمیمیت و عشق نیز عمیقتر خواهد شد.
حالا نوبت شماست!
آیا تا به حال تجربهای داشتهاید که احساس کنید از خودتان بیش از حد مایه گذاشتهاید یا دیگران انتظارات بیجایی از شما داشتهاند؟ یا شاید هم خودتان جایی در روابطتان متوجه شدهاید که رفتاری طلبکارانه داشتهاید و توقعات بیجا از دیگران داشتهاید؟
تجربیات، دیدگاهها و راهحلهای خود را در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید. چه بسا خودشناسی شما و به اشتراکگذاری تجربیاتتان، راهگشای دیگران باشد و به همه ما کمک کند که روابط بهتری بسازیم.
منتظر نظرات ارزشمند شما هستم! 🌟
همیشه شاد، سلامت و موفق باشید.
حضرت امام صادق(علیه السلام) میفرمایند:
بهترین راحتی و آسودگی، بیتوقعی از مردم است.
در حوزه ارتباطات ما چهار شخصیت رو میتونیم تعریف کنیم
۱. شخصیت پرخاشگر
۲. شخصیت منفعل
۳. شخصیت منفعل و پرخاشگر
۴. شخصیت جراتمند.
شخصیت پرخاشگر یا خود بزرگ بین کسی هستش که عزت نفس پایینی داره اونقدر خودخواه است و شخصیت کاذبی داره. همه باید مطیع فرمان او باشند وگرنه پرخاشگری میکنه
این گونه افراد به خاطر اینکه مثل یک حباب
توخالی هستند میگن حق با منه و توقع از دیگران دارند تا انتظاراتشون رو برآورده کنند
همون به قول استاد شخصیت طلبکارانه دارن .
شخصیت منفعل یا خود کم بین شخصیتی هست که او هم از عزت نفس بیبهره است. خودش رو اونقدر بی ارزش میدونه. و نمیتونه خودش رو ارائه بده.به توانایی هایش ایمان نداره .و میخواد که توجه بگیره و دیده بشه
دائم از خودش میزنه وبه دیگران ساپورت میده
اونقدر قهرمان بازی در میاره تا یکجا قربانی میشه.وقتی حس قربانی شدن بهش دست داد
تبدیل میشه به شخصیت منفعل پرخاشگر اون وقته که یکجا مثل زودپز میترکه و پرخاشگری میکنه .
دائم غر درونی داره واین غر درونی رو به زبون میاره. و اینگونه افراد برای اینکه خسته میشن یا قربانی میشن صورت رنجور و بیمارگونه دارن وابستگیهاشون شدیده
چون خودشون رو قبول ندارن و به خودشون عشق نمی ورزن ظرف عشق و تعلق وجودیشون از عشق خودشون خالیه ! دوست دارن کسی دیگه این ظرف رو براشون پر کنه اینه که میچسبن به افراد و اونقدر زیادی به طرف بها میدن تا کامل خودشون رو فراموش میکنند .
جهان خاصیتش اینه اگه خودت رو حذف کنی و نبینی جهان هم تو رو حذف میکنه. و اصلا دیگه دیده نمیشی. و چون میخوای توجه بگیری و دیده بشی تبدیل میشی به یک فرد کنترل چی.
دائم طرف مقابلت رو چک میکنی . دائم میترسی از دست بدی و آخر سر هم متاسفانه تنها میشی و افسرده.
شخصیت جراتمند یا همون شخصیت ارزشمند
چون عزتنفس بالایی داره و ظرف وجودش از عشق خودش پر هست .میگه من خودم رو دوست دارم و همه آدمهای اطرافم رو هم دوست دارم. اینگونه افراد مسئولیت پذیر هستن
توقعات خودشون رو خودشون برآورده میکنند. به توانمندیهای خودشون ایمان دارن و اگر شکست هم بخورند این شکست رو تجربه ایی میدونند برای رسیدن به هدف. هیچگاه خودشون رو سرزنش نمیکنند .و چون این خصلت رو دارن
دیگران رو هم سرزنش نمیکنند. درخواست میدن اگه اجابت شد قدردانی میکنند اگر اجابت نشد توقع و انتظار ندارن. چون مسئولیت پذیر هستن در چالشها حالشون بالا پایین نمیشه. آگاه به احساسشون هستن و سعی میکنند نگرش و جهانبینیشون اینگونه باشه که جهان بستری هست برای رشد و رسالت من اینه که تلاش کنم برای بهتر شدن . امروزم کمی بهتر از دیروز فردایم کمی بهتر از امروز .اونقدر برای رشد و فهمیدن و اقدام کردن تلاش میکنم تا برگه ماموریت خودم رو پیدا کنم من در این جهان چه نقشی دارم چون ظرف وجودم رو بزرگکردن
تمام افعال من میشه خداگونه بدون توقع عشق می ورزم چون اونقدر از عشق خودم سیراب هستم که دارم لبریز میشم و دوست دارم تمام جهان تمام بندگان بیان از این لبریزی برداشت کنند .
آفرین زیبا گفتید
خیلی عالی بود من پسر ۴ساله و دختر ۳ساله دارم بچه هام همیشه باهم دعوا میکردند همدیگرو میزدنند وقتی هم من مداخله میکردم باید پسرم رو دعوا میکردم که چرا خواهرشوهر زده واونم دفعه بعدی بدتر میزد خواهرش رو و با استفاده از صحبتهای ارزشمند شما قبل از اینکه خواهرش رو بزنه یا وقتیکه متوجه میشدم الان بینشون درگیری میشه میگفتم ممنونم پسرم که دست روی خواهرت بلند نکردی وقتی ازدستش ناراحت بودی وبا این حرفم دیگه کاری باهاش نداشت یاوقتیکه میخواست با رفتاری باعث ناراحتیم بشه بجای گفتن نکن میگفتم خیلی ممنونم که این کارو نمیکنی یا مثلا چاقو گرفته بود دستش بجای چاقو رو دست نزن میگفتم فدات شم ممنونم که چاقو رو میخوای بزاری تو ظرفشویی تا به مامان کمک کنی وپسرم سریع چاقو رو میبره ظرفشویی اون لحظه و حرفهاتون خیلی کمکم کرد و فهمیدم بجای حس بد به اطرافیانم بدم حس خوب و حس ارزشمندی و حس اینکه چقدر مهربون و باشعور هستی بدم و به خواسته خودمم رسیدم حاله خودم و عزیزانم رو هم بد نکردم